بخوان به نام گل سرخ، در صحاری شب،
که باغها همه بیدار و بارور گردند.
بخوان، دوباره بخوان، تا کبوتران سپید
به آشیانه ی خونین دوباره برگردند.
بخوان به نام گل سرخ، در رواق سکوت،
که موج و اوج طنینش ز دشتها گذرد؛
پیام روشن باران،
ز بام نیلی شب،
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد.
ز خشکسال چه ترسی؟ _که سد بسی بستند:
نه در برابر آب،
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور...
لطفا به اشتراک بگذارید:     
🙏لطفا به اشتراک بگذارید