چه باید کرد؟
امجدیه تهران – خرداد۱۳۵۹
 
تهران ـ استادیوم امجدیه ۲۲خرداد ۱۳۵۹
برادر مجاهد مسعود رجوی : بسم‌الله الرحمن الرحیم
و اذا الموؤدة سئلت بای ذنب قتلت و اذا الصحف نشرت، و آن‌گاه که از آن استعداد زنده‌به‌گور و پرپرشده پرسیده شود به کدامین گناه کشته شد و آن‌گاه که نامهٌ اعمال گشوده شود.
فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس واللیل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس ، پس  سوگند یاد نمی کنم به واپس شوندگان و فروروندگان محوشونده، و شب، آن‌گاه که همی پایان پذیرد و صبح آن‌گاه که بدمد.



هر شب ستاره‌یی به زمین می‌کشند و باز
این آسمان غمزده غرق ستاره‌هاست.
به‌نام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران
مادرها، پدرها، خواهران , برادران
 جمع شدیم برای یادبود تازه‌ترین شهدای خلق. پس‌فردا هم هشتمین سالگرد شهادت مجاهد قهرمان رضا رضایی است.
ضمناً آمده‌ایم بپرسیم که دیگر حالا چرا؟ حالا چرا ؟ و این‌که تکلیف ما با این اوضاع چیست؟ و خلاصه چه بایستی بکنیم؟ هنوز خون کارگر مجاهد شهید عباس عمانی که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری به‌جرم پخش اوراق تبلیغاتی به‌شهادت رسیده بود، نخشکیده بود که خبر شهادت و اعدام برادران عسگری را شنیدیم و برادر دیگری از همین خانواده که به زندان رفت. تهمت ها , باصطلاح افشاگری ها , حمله ها , و هجوم های در جریان انتخابات را هم  که می دانید و احتیاجی نیست که تکرار کنم در همان اوایل بیش از ۲۵۰۰ زخمی مجموعا در ۵۰ شهر برای ما باقی ماند تا این که آغاز سال تازه از فردای آن عید  به بعد حملات علیه ما مضاعف شد . یک قلم  در ماه فروردین تقریباً ۹۰ حمله مسلحانه در سراسر کشور داشتیم با هزارها نفر زخمی و دهها تیر خورده.
۲۳فروردین، برادر کارگر ما رضا حامدی که قبل از انقلاب، حزب رستاخیر خمین را منفجر کرده بود و حالا در کنار یک مغازهٌ کتابفروشی طالقانی را دایر کرده بود، به‌ضرب ۶گلوله شهید شد . البته پدر  و مادر شهید که پیراهن خونینش را که هنوز ذرات بدن شهید رو اون بود آورده بودند به من گفتند که برادرهای دیگرش را هم حاضرند  که فدا کنند برای پیشرفت راه خدا و خلق
پیراهن رضا حامدی درست مثل پیراهن مهدی همیشه بخشی از پرچم خونبار مجاهدین خلق ایران باقی خواهد ماند آخه  خودش قبل از شهادت وعده مقام  مادر مهدی رضایی را به مادرش داده بود .
۳۰ فروردین خواهر کوچک ما نسرین رستمی دقیقا نمیدانم چند سال دارد شاید۱۴-۱۳ سال در شیراز به ضرب گلوله از پا افتاد ولی شهید نبود البته شهادت خیلی برایش راحت تر بود چرا برای این که کمرش سوراخ شد یک کلیه اش را از دست داد روده بزرگش سوراخ شد سه مهره کمرش شکست هر دوتا پایش فلج شد, عفونت گسترده  خون پیدا کرد و بقول اطبا  عفونت غشاء مغز و خلاصه ۱۰ جای بدن. بله ۱۰ جای بدن. که از اونروز تا بحال فقط به یمن زحمات گروهی از اطبا و پرستاران شریف یکی از بیمارستان های شیراز زنده مانده ولی چه زنده ماندنی بین مرگ  و زندگی وای بر سنگدلان وای بر سنگین دلان ویل للقاسیه قلوبهم
آخه گناه نسرین چه بود؟
۳۱فروردین در مشهد یکی از ارزشمندترین برادران ما، شکرالله مشکین‌فام، که همین حالا فرزند سه‌ساله‌اش را در بغل من دیدید، به‌ضرب گلولهٌ ژ‌ـ‌۳ در محل دفتر مجاهدین در مشهد به‌شهادت رسید. ماجرا را از دانشگاه تحت عنوان انقلاب فرهنگی شروع کرده بودند و تعدادی هم ساطور به‌دست و بعد کشانده بودند به مرکز مجاهدین و بعد هم ژ‌ـ‌۳ . شورای کارگران شرافتمند سلاخ شهر مشهد بعدا اعلامیه داد ابراز تنفر کرد و گفت که اینها استخدام این جا نبودند این مهاجمین بلکه از طریق دیگری استخدام بودند و بهشان پول میرسیده البته پدر و مادر شهید و همسرش که حالا این جا هستند در مراسم  تشییع اش  نقل و شیرینی پخش کردند .
چرا که جز این نبود و نیست که این داستان هجرت مردان بود از خاک تا خدا واین چنین بودکه  مشهد یک پارچه خروشید  بله انفجاری شده بود انفجار مظلومیت در برابر ریاکاری و سالوس       
سوم اردیبهشت، برادر ما، احمد گنجه‌ای در رشت در خیابان تختی به‌ضرب گلولهٌ نامردمانی که از تهران بنام انقلاب فرهنگی رفته بودند، به ضرب ژ ۳ به ‌شهادت رسید، و باز هم جنگل سرسبز گیلان خون‌فام شد. در این فواصل، آتش‌زدن، ریختن، سوختن، مجروح‌کردن، در بسیاری شهرها فراوان داشتیم.
 ۱۹اردیبهشت، در دره گز، یک قاصدک جوان دیگر، برادر کوچکمو ن "مجاهد"فروش، جلیل مرادپور، دانش‌آموز سالهای اول دبیرستان، به ضرب دشنه‌یی که در قلبش فرو کردند در خون غلتید. البته بعدا هم گفتند که دعوای خصوصی هم بوده .
 ۱۱اردیبهشت، در جریان تهاجم چماقدارها به ترمینال خزانه چشم خواهر ۱۵سالهٌ ما پروین صادقی را از حدقه درآوردند. وای از نامردی و نامردمی کوردل ها دخترک ۱۵ ساله چه کرده بود با شماکه چشمش را درآوردید؟ ولی وقتی به دیدارش در بیمارستان رفتم فاتحانه خندید , معصومانه خندید  گفت این که چیزی نیست این که کمترینش است بعد هم برای سایر خواهران و برادران میلیشیا پیام فرستاد که ایمانتان را به راهتان از همیشه قوی تر کنید.
۱۴اردیبهشت، یک قاصدک جوان دیگر آزادی، یک خواهر کوچک  "مجاهد"فروش در اصفهان مورد اهانت , گستاخی و تهاجم چماقداران و اوباش قرار گرفت. یک درجه‌دار آزاده و غیرتمند، یک انسان شریف، یک رادمرد ارتشی به‌نام سیاوش شمس، به‌دفاع از دخترک معصوم  آمد ، ولی دشنه به قلب خودش نشست و شهید شد. و به این ترتیب نام سیاوش شمس درجه دار انقلابی ارتش تا ابد بر پرچم خونبار مجاهدین خلق نقش شد سلام بر سیاوش شمس سلام بر درجه داران انقلابی ارتش .
و به این ترتیب بود که ما اعلام میکنیم از این پس  سیاوش شمس در  زمره پرافتخارترین  شهدای مجاهد خلق به خدا پیوسته
... خدایا از ما بپذیر . سیاوش شمس نه فقط شهید مجاهد بلکه شهید تمام مطبوعات  آزاده کشور است , مطبوعات آزاده کشور بر شما این شهید مبارک باد.
۱۶ اردیبهشت در بهشهر برادر ما محمود باقی پور در حمله اوباش چشمش را از دست داد . حجت ابراهیمی در اردبیل چشمش را از حدقه درآوردند. وای که ما برای بینایی خلقمان چه چشمهایی  بایستی از دست بدهیم. شمعهایی از چشم بایستی فراراه خلق بر‌افروخت. از چشم بهترین فرزندانش. بسوزید ای شمعها، بچرخید ای پروانه‌ها، ای پروانه‌های آزادی
شما خون‌بهای بهاران راستین انقلاب را باید بپردازید! و حالا این فصل لاله‌ریزان شماست.   بعد در ۷خرداد، در اردبیل نوبت به برادر دیگری رسید. احد عزیزی، معلم روستا عضو انجمن جوانان مسلمان  و چند نفر دیگر تیر خورده این دفعه کلک دیگری هم سوار کرده بودند  و آن این بود که با تیراندازی های انحرافی میخواستند نشان بدهند که از ساختمان ما هم تیر اندازی شده بود.
و البته مانع  نقل مکان شهید به تبریز هم شدند و اگر زودتر میرسید شاید زنده می ماند. در این اواسط یک روز نبود در هیج کجا که ما حمله و هجوم و زخمی و مجروح  تیر خورده و شکنجه دیده نداشته باشیم هر روز , هر روز.  بعد ازمراسم ۴ خرداد برادران و خواهران  ما را دستگیر کردند و کتک زدند حتی در حال نماز جماعت  کار به اعتصاب غذا کشید حتی به مادران شهدا هم که به دادخواهی و اعتراض آمده بودند رحم نکردند. گستاخی  و خیره سری تا کجا؟ و بعد هم آخرین شهید در روز ۱۹خرداد. به‌به، عجب شهیدی، یک نوگل محمدی دیگر پرپر شد. ناصر محمدی.
 سلام بر محمد! یک مهدی رضایی دیگر، درست ۱۸سال. دانش‌آموز هنرستان صنعتی از جنوب شهر عجب داستانی بود ناصر با  رفقاش خودش قبل از انقلاب  قبل از این که به مجاهدین بپیوندد مبارزه میکرد انجمن تشکیل می داد در  محله و پمپ بنزین مخروبه در خیابان شیر و خورشید فعالیت صنفی میکرد اجناس نایاب را مثل گوشت و تخم مرغ و پودر رختشویی به قیمت نازل برای محله شان فراهم میکردند و این فعالیت حالا با کمک مجاهدین باز هم ادامه داشت استشهادهای اهل محل را آن جا دیدید محل هم دولتی نبود , قابل استفاده نبود اینها خودشان از همان پول ها از همان ۳۵۰تومان های پروین های  صادقی دورش را دیوار کشیده بودند اما صاحبان خصوصی اش هم هیچ شکایتی نداشتند ولی خوندید و دیدید که چه شد,  انجمن تخریب شد همین گلوله ها باریدن گرفتند عجب ما را از چه می ترسانید؟
وقتی حمله میکردند با این مادرها و پدرها شما چطور میخواهید با گاز اشک آور از چشم ما باز هم اشک بیاورید؟
وقتی حمله میکردند و وقتی دیوار را خراب میکردند و حمله میکردند گفتند التقاطی ها را باید کشت ناصرگفت برادر التقاطی یعنی چه مردم این جا امرار معاش میکنند از این محل بعد هم اضافه کرد من هم مثل یک مهدی رضایی دیگه ای گلوله ها ببارید.
بعد رو کرد به یکی از برادرانش، گفت اگر شهید شدم،  اگر این سعادت نصیبم شد برو به مادرم بگوکه مثل  مادر مهدی رضایی باشه من فرزند فقر و دردم بعد نشست و گفت ، تاریخ سیر تکامل خود را طی میکند  و معلوم خواهد شد که ظالم کیست و مظلوم کیست. 
بعد گلوله ها شروع کردند و خورد به چشمش و مغز از کاسه سر بیرون آمد یکی از برادران بلافاصله لباسش را در آورد و در کنارش قرار گرفت و گفت من را هم به شهادت برسونید.
در این جریان تیرخورده و کتک خورده زیاد داشتیم حتی صبح  روز بعد که بازهم مادران ما به دادخواهی و اعتراض آمده بودند به مادران شهدا هم رحم نکردند  ای وای بر سنگدلان چطور جرات کردید دست مادر شهید را بشکنید وای برشما اینه اسلام غیر التقاطی؟ ولی ولی ولی تاریخ سیر تکامل خود را طی میکند و سرانجام معلوم خواهد شد که ظالم کیست و مظلوم کیست. بله  ما تا ابد این کلام ناصر را به‌یاد خواهیم داشت. حالا گو کلوله ها ببارند ما هم سینه هامون را سپر خواهیم کرد.
متشکرم
کیست که در برابر نسل پایداری و مقاومت نسل مهدی رضایی ها و ناصر محمدی ها بایستد و همچون شب تیره مغلوب صبح نشه و اللیل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس  کین همان چشمه خورشید جهان افروز است چشمه حقیقت و روشنایی داستان انگیزش و بعثتی انقلابی و مستمرکه از ناصر صادق تا ناصر محمدی و از رضا رضایی تا رضا حامدی و از فاطمه امینی تا نسرین ها و پروین ها همچنان خونبار ولی دست افشان و پاکوبان ادامه خواهد داشت.
بله ستارگان ما بر آنند تا در فلک اجتماعی و سیاسی این میهن طرحی نو دراندازند، طرحی عاری از طبقات، عاری از بهره‌کشی، عاری از جهل، نادانی و اختناق و زنجیر و راستی مگر بعثت انبیا که همین دیروز عید مبعث را جشن گرفتیم، جز به‌خاطر این چیزها بود؟ اگه کسی قبول نداره گوش بکنه : از قول پدر طالقانی مستقیما میخوانم: همان پیامبری که آمد  تا مردم را به معروف وادارد و از منکر بازدارد همان پیامبری که آمد همه آن چه را که ادیان گذشته تحریم کرده بود از طیبات به مردم حلال کند قید ها را بردارد و آن چه خبیث است حرام کند و آیه یضع ان هم  اصرهم بارهای سنگینی که به  دوش بشر بوده است بردارد و پلهایی که فکر و اندیشه مردم را و زندگی و حیات مردم را  بسته بود بگشاید . این هدف پیامبر بود یعنی آزادکردن مردم آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی آزاد کردن از اندیشه های شرکی که تحمیل شده بود آزاد کردن از احکام و قوانینی که بسود  یک طبقه بر دیگران تحمیل شده بود این رسالت پیامبر شما بود ما هم باید دنبال همین رسالت باشیم این شهدا دنبال همین رسالت بودند در مقابل فرهنگ تحمیلی, اقتصاد تحمیلی, قوانین تحمیلی .
در برابر محدودیت های پلیسی که گاهی به اسم دین بر مردم تحمیل میشد که از همه خطرناکتر بود یعنی  آن چه را که احبار و رهبان و همکاری آنها با طبقات ممتازه بر مردم تحمیل کرده بودند و بنام دین.  این خطرناکترین تحمیلات است یعنی آن چه که از خدا نیست از جانب حق نیست آنها به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حرکت حیاتی باز دارند حق اعتراض به کسی ندهند حق انتقاد ندهند حق فعالیت آزاد به مردم و مسلمانها و مردم آزاده دنیا ندهند دعوت اسلام  دعوت به رحمت و آزادی است آیا این است رحمت و آزادی خوب , مگر همین پدر طالقانی در پیام ۴ خردادش نگفت که این گونه شهدا برای درهم کوبیدن شرک و بت ها و اقامه توحید  بپا خاسته اند مگر نگفت که فرزندان همین مادرها شاگردان مومن و دلداده  مکتب قرآن و گوهرهایی بودند که در تاریکی درخشیدند بله اینها نشانه های صبح و طلوع فجر بیداریهای خلق ما نهایت شب , رهروان کوی عشق وشهادت و آیات  فرخنده ایمان وامیدند ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم بار پروردگارا از ما قبول کن از ما قبول کن این سرها و چشم ها و دست ها را همانا که تویی شنوا و دانا خدایا تو شاهد باش که این شهدا هیچ کدومشون وزیر و وزیر زاده و اهل محلات وزیر نشین بر خلاف آن چه عده ای میگویند  نبودند محرومیترین فرزندان خلق بودند , پدرها و مادرهای داغداری که جگرگوشه هایتان را از دست دادید ولی سرفرازید مقاومید استوارید و میگویید بقیه را هم خواهید داد . شما خودتان هم از آیات و نشانه های ایمانید همان طوریکه رضا رضایی به مادرش نوشته بود وقتی مسئولان فلسطینی در سال ۵۰ شمه ای از وضعیت خانواده های ما را شنیدند گفتند با این خانواده ها بلاشک شما پیروز خواهید شد یکی از علائم پیروزی همین هاست همین شماها هستید امروز هم ما چیزی نداریم جز درد و غم و رنج که به شما هدیه بکنیم باز هم دست شما میشکند باز هم عرض و احترامتون مورد هتاکی قرار میگیره باز هم فرزندانتان شهید میشوند ما چه بکنیم آخه  اینها خودشون میخواستند خودشون میخواستند که شما  در مقام مادر مهدی رضایی قرار بگیرید .
به همین دلیل من حالا فقط به شما به شما مادرها شعری را هدیه میکنم که مهدی شهید در گوشه دفترچه اش نوشته بود شاید فکر میکرد یک روز به گوش پدر و مادرش برسه شاید فکر میکرد تسلای آن ها باشد پیامی برای همه ی شما شعر شعری است فلسطینی الشیخ قال  بلا دموع و بلاحنینی بل حنایا... پیرمرد بدون آن که گریه سر دهد  و آه و ناله کند وبلاان تصالحوولا تحزنوتحزنو  بدون مکث و اظهار کوچکی و ذلت همواره میگفت اندوهگین مباشید اندوهگین مباشید ولدی شهید  ولدی شهید فرزند من شهید شد فرزند من شهید شد( بدمائه شقت الی الخلود ) با خون خودش راه را به سوی ابدیت  و جاودانگی گشود و انا سعید و  انا سعید   و من سعادتمند شدم و من سعادتمند شدم(ان لهذالیوم کنت نعده ) آخه من برای چنین روزی او را مهیا کرده بودم لاتحزنوا لا تحزنوا اندوهگین مباشیدالفجر اوسط ان یلوج من الحراب نزدیک است سپیده دم از پس این پیکار مقدس بدمد ( و من الجراح رائئات و من العیون المومنات ) . پس از زخمهای های سرشار از عاطفه و چشم های سرشار از ایمان و امید الفجر آت النصر آت ) سپیده دم میرسد و پیروزی فرا خواهد رسید . "واللیل اذا عسعس والصبح اذا تنفس حالا گو گلوله ها  باز هم ببارند.
بله مادرها و پدرها! اندوهگین نباشید، بالاخره چماقدارها، پاسداران شب، ریشه‌کن خواهند شد.
اما بگذارید بپرسم بگذارید  در رابطه با این‌همه گلها و استعدادهایی که پرپر شده اند  بپرسم، بپرسم که "و اذا الموؤدة سئلت بای ذنب قُتلت"   به کدامین گناه کشته شدند؟ کدام گناه؟ علمای شریعت! رجال دولت! وکلای مجلس! اصناف! بازاریها! مطبوعات! رادیو تلویزیون! که می‌گویید در خط انقلابید ، آخر چرا ساکتید؟
و به‌خدا قسم اگر کسی فکر کند که ما از گلوله و گاز اشک‌آور می‌ترسیم، هیهات! هیهات!…
 پس چرا جلوی چماقداری را نمی گیرید مگر خطر چماقداری از سایر مفاسدی که جزایش اعدام است کمتر است ؟
وانگهی ما که دهها بار و صدها بار گفته ایم که یکی از سرچشمه های اصلی چماقداری را شناسایی کرده ایم با جزئیاتش میدانیم برنامه بدهید در رادیو و تلویزیون ما افشا میکنیم . آقای رادیو و تلویزیون بحث آزاد بفرمایید بحث آزاد .
ما که صد بار گفتیم صدبار گفتیم اگر امکانات شما ندارید ما بقدر توانایی مان در اولین فرصت این پدیده ضد انقلابی مسموم را از ریشه بر خواهیم کند ؟
این پدیده ضد خلقی ضد انقلابی و ضد اسلامی .
آهای کجا هستید آنهایی که می‌گفتند و اونهایی که می‌گویید پیشوای ما علی است؟ اگر منظور شما از علی، امیرالمؤمنین علی است که وقتی شنید گوشواره را از گوش زن غیرمسلمان درآوردند، فریاد زد. وقتی شنید آن زن نمی‌توانسته از خود دفاع کند، و صدا به اعتراض و زاری بلند میکرده و  دادخواهی می‌کرده و پاسخی نمی‌شنیده، و وقتی  که شنید هیچ کدام از آن مهاجمین  زخمی نشدهاند و در مقابل این بدکاریشان جزایشان را نپرداخته‌اند، فریاد زد: "فلو انّ امرءاً مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به‌ملوماً"۳   اگر مرد مسلمانی از شنیدن این قضیه از اسف و اندوه بمیرد، ملامتی بر او نیست. سزاوار است که بمیرد. "…بل کان به‌عندی جدیرا"    در نزد من سزاوار است، اگر آن غیرتی در جامعه نیست که جلو این کار را بگیرد، مرگ . فیا عجبا! عجبا عجب"والله یمیتُ القلب و یجلب‌الهمّ" … به‌خدا قلب آدم می‌میرد از اندوه علی که اینه  تازه گوشواره را از گوش دختر غیرمسلمان درآوردند، ولی شما چطوره ، چطور است که چشم دختر مسلمان را از حدقه درمی‌آورند، دست مادر شهید مسلمان را می‌شکنند، دم بر‌نمی‌آورید؟ آخر تا کی؟ دم زدن صوری از اسلام تا کی؟ مگر حضرت علی فقط به کلام می‌گفت اسلام و قسط؟ فیا عجبا! عجبا! می‌گویید ما مسلمان نیستیم، آخر علامت اسلام چیه  جز شهادتین مگر؟ اشهد ان لااله‌الاالله، محمداً رسول‌الله
کف نزنید! فیا عجبا! عجبا! مجاهد خلق باید بیاید  شهادتین بگوید، باز هم بگویید: اشهد ان لااله‌الاالله، اشهد‌ان محمداً رسول‌الله، اشهد ان امیرالمؤمنین علیاً حجت‌الله.
بگذارید بشنوند، همه، بلند‌تر بگویید! (تکرار شهادتین توسط جمعیت) ها چه شد گلوله‌ها؟! [اشاره به سمت مزدوران]
فیا عجبا! عجبا! اگر کسانی که به‌قول پدر طالقانی راه جهاد اسلامی را گشودند و دلدادهٌ مکتب قرآن بودند، مسلمان نیستند، پس بیایید مسلمانی را تعریف کنید. گو این‌که قسط و عدالت در اسلام که مسلمان و غیرمسلمان نمی‌شناسد. ولی باشه ، باشه ، می‌گویید مسلمان نیستیم، باشه . لااقل بر ذمهٌ اسلام هم نیستیم! فیا عجبا! عجبا! یک روز پدر طالقانی به مناسبتی در مجلس خبرگان گفت حاضرم جریمه  بدهم ما هم امروز  میگوییم اگر اسلام خدای ناکرده خدای ناکرده  اون خشونت و انحصار طلبی و تنگ نظری است که شما در عمل مبلغش هستید ما هم حاضریم جزیه بدهیم .
ترا بخدا قضاوت کنید آی مسلمان های این مرز و بوم پارسال در قم امسال در تربت حیدریه , اراک در بازارش  نمایشگاه گذاشتند , بافور و تریاک و منقل و وسایل فساد که اینها را از مجاهدین گرفتیم فیا عجبا عجبا , اینها جنایت نیست  , اینها ضد اسلام نیست لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به مگه اسلام برداشتن دین غل و زنجیرها نیست مگر پیامبر اسلام فرشته رحمت و رهایی نیست ؟پس اینها چه کارهایی است که تحت نام اسلام صورت میگیرد . آخه اسلام کجا , تهمت و دروغ و حق کشی و انحصار طلبی کجا ؟   حرف ما با آنهایی است که آشکارا شاه را بر مجاهدین مرجح میدونند اونهایی که درگوشه وکنار کشور به چماقداری دامن میزنند اونهایی که مجاهدین را صریحا دشمن اصلی معرفی میکنند شاید خونده باشید میگن اصلا مجاهدین هدفند صفحه شش یکی از این روزنامه های صبح را تاریخ سوم اردیبهشت رو بخونید یکی ازاین آقایون خودش نوشته هیچکدام از ابرقدرتها برای ما خطرایجاد نمیکنند برای ما درآینده خطری که احساس میشود از جانب منافقهاست بارک الله .
حرف ما با اونهایی است که با شاه ساخته بودند ولی با مجاهدین سر ناسازگاری دارند اینجاست که میگیم اونها در زمره مرتجعین هستند. همینها هستند که مردم را از اسلام بیگانه میکنند اصل دعوا هم اینجاست سرترویج دو نوع اسلام والا چرا میبایست ما  اینهمه سرو دست و چشم فدیه بدهیم بفرمایید اینهم یک نمونه برای همین فردا ۲۳خرداد جمعه کانون هدایت تبریز اعلامیه اش هست  دعوت میکنه به راهپیمایی : هدفهای راهپیمایی مشت محکم بردهان یاوه گویان ضد انقلاب وگروههای سیاسی و ایادی امپریالیستهای شرق و غرب بخصوص گروهک مجاهدین خلق بزنید خوبه کانون هدایته اگرکانون اضلال میبود چی بود؟
 ماشاالله خیلی هدایت میکنه آخه به من جواب بدین اگر مجاهدین ایادی شرق و غرب هستند پس کی توی این مملکت سالم هست ؟ وانگهی دوستان عزیز چرا راه دور میرین اگرفی الواقع میخواین مشت محکم به دهان ایادی بزنید بخصوص ایادی دشمن اصلی ، دشمن اصلی خلق بزنید دهان مبارک خودتون را بکوبید .
ولی ضمنا مواظب باشید خیلی  محکم نزنید چون اونوقت خون جاری میشه و شما درگذشته از خون جاری شدن خیلی نگران بودید.
اما بگذارید  من امروز تصریح بکنم امروز هرچه سرو دست مجاهد و چشم مجاهد رو کوردلان در بیاورند و بشکنند ، ممکنه کسی به اونها چیزی نگه اگرچه بازهم شلاق رو بر بدن ما آشنا کنند. اگرچه علیرغم صدها بار شکایت، اعتراض، تقاضای رسیدگی تا این ساعت هیچ رسیدگی جدی ما در این مورد ندیدیم. اما یک چیزی می خوام بگم یقین کنید، یقین کنید که هر دستی که از مجاهدین بشکنید ده دست به اونها افزوده می شه
و هر چشمی که از حدقه مجاهدین بیرون بیاد صد چشم بینا شده دیگه به اونا اضافه می شه
و هر قلبی که از مجاهد پاره کنید و سری که بشکنید هزار قلب و سر دیگه پر برکت به جاش خواهدنشست .
این منطق انقلابه منطق توحیده منطق تکامله منطق اسلامه و منطق خدا و خلقه مگه نیست که به قول قرآن مثل اونهایی که در راه خدا انفاق و  می کنند، کمثل حبه انبتتت سبع سنابل فی کل سنبله مئه حبه والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم همانند دانه ایست که ۷ خوشه می رویاند و در هر خوشهای صد دانه و خدا چند برابر می کند برای هرآن که بخواهد و خدا گشایش دهنده علیم است. پس ای مادران شهدا ای خواهران شهدا فاستبشروا بببعیکم الذی بایعتم به فذالک هو الفوز العظیم. بشارت باد به شما برای خرید و فروشی که کردید این همان رستگاری بزرگه. بله در مقابل هر دست ده دست هر چشم صد چشم هر سر و قلب هزار تا. بله مادران شهدا به جای هر فرزند شما حالا در سراسر کشور هزاران فرزند دارید.
حالا بگذار هرچه می خوان علیه ما توطئه بکنند شلاق و ژ۳ بکشند و ما هم چنان مانند سیدالشهدا فریاد می زنیم ان کان دین محمد لایستقیم الا بقتلی فیاسیوف خذینی. اگر دین محمد جز با عبور ما از جاده خون استوار و مستقیم و راست نمی شه پس ای گلوله ها بگیریدم.
این جاست که نه ما و نه مادرانمون و نه پدرانمون هیچ زبانی به شکوه و شکایت نداریم به عکس بازهم با تمسک به امام حسین می گوییم خدایا شکر رضیت به رضائک به رضای تو راضی هستیم . الحمدلله علی حسن بلائک. شکر به خدا بر این بلاها و آزمایشهای نیکو.ب نابراین مادرها، خواهر ها برای به ثمر رسیدن این گلهای پرپر شده حتی در همین دنیا هرکه هستید در هرکجا که هستید بگید بنویسید روشنگری بکنید. جالبه بعضی وقتها بعضی از آقایون که راه می افتند گوشه و کنار کشور زمینه چماقداری رو آماده می کنند میگن که حرف نزنید تا چماق نخورید. می گن که میلیشیای مجاهدین دروغ پردازه ولی ما می گیم هرچه می خواین چماق بزنین گاز اشک آور و گلوله سرمویی از حقوق قانونیمون کوتاه نمی آییم.
اگر شما نمی تونید قانون مورد تصویب و مورد تایید خودتون رو اجرا بکنید شما باید تکلیف خودتون رو با مردم تعیین بکنید ثانیا می گیم که به قول پدر طالقانی هرجمعیتی که بخواد آزادی بحث و انتقاد رو محکوم بکنه اسلام رو نشناخته بگذارید تکرار کنم برای انقلابی آزادیهای انقلابی شوخی بردار نیست. به قیمت خون به دستش آوردیم و تا پای جون هم از دستش نخواهیم داد.
هرکس که بخواد آزادیهای انسانی انقلابی و اسلامی رو محدود بکنه نه اسلام رو شناخته نه انسان رو و نه انقلاب رو. آزادی ضرورت دوام انسان در مقام انسانی است والا با حیوانات که فرقی ندارد. والا مسئولیت و ظیفهای ندارد و الا دنیای انسانی به دنیای حیوانی تنزل خواهد کرد. بنابراین بله تاوانش رو خواهیم پرداخت باز هم.
 هرکه در این بزم مقرب تر است                                                                         جام بلا بیشترش می دهند
ما به بزم آزادی آمدهایم نه به رزم آزادی. به رزم اسلام و  انقلاب.
بگذار مادران ما هر قدمی که می تونند به احوالات زینب کبری نزدیکتر بشن مگه نیست که مادران ما هم مثل مادران اصحاب حسین به سرها و چشمهایی که داده اند افتخار می کنند. آهای مادرها، مبادا آرزو کنید که این سرها و دستها به شما برگرده اجر شما کم خواهد شد. مگه نبود که اصحاب ابا عبدالله وقتی سر رو دشمن می انداخت جلوشون سر فرزندشون رو بر می داشتند پرتاب می کردند می گفتند سری رو که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم.
بگذارید این نکته رو هم روشن بکنم برای ما هر خون بیگناهی که بر این خاک بر این  میهن بریزه مقدس و گرامی است  بنابراین تجلیل از این شهدا یک صبغه مکتبی یک صبغه سازمانی و فرقهیی  نداره. بحث در این جاست که تاکید ما در این تجلیل و این گرامیداشت براین مبناست که هیچ چیزی بی شائبه تر و روشن تر از این شهدا و مجروحان پیام اونها را که پیام مکتب و انقلاب و رحمت و آزادی است به تودههای مردم نمی رسونه  آخه وجدانهای بیدار از خودشون می پرسند گناه اینها چیه راستی گناه ما چیه؟ در ازای اون همه خون و فدا کاری حتی یک ساختمون رو هم در این تهران به ما نتونیستند ببینند گفتیم آقا اجاره می دیم گفتند نمی شه گفتیم آقا مهلت بدین گفتند نمی شه  ای وای ما که بند ساختمون نیستیم . کی کار ما بند بوده به در و پیکر کار ما بند بوده به قلب و جگر.
آیا شقه کردن بیش از پیش جامعه دیگه کافی نیست؟از ما می پرسند از ما می پرسند که چرا بعد از بی نتبجه ماندن این همه شکوه و شکایت باز بیکار نشستین ما چه جواب بدیم ما چه بکنیم چه باید کرد؟
بگذارید یادآوری بکنیم به قول علی(ع) که روز مظلوم بر ظالم شکاننده تره و  این پاسخ کسانی است که علنا در مجالس رسمی در مجالس مذهبی علنا می گن که اگر یک روز درگیری بشه ما اینها این مجاهدین رو یا می ریزیم به بحر خزر یا به خلیج فارس و ما می گیم آقایون شما مواظب خودتون باشین ریختن ما به خلیج پیش کش. 
واللیل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس در همین رابطه مساله ای که نبایستی مخفی بمونه و ما نسبت به اون به تمام مردممون هم هشدار می دیم اینه قدم بعدی این چماقداریها جوخههای تروریستی است. وقتی چماق موثر نباشه تروریسم رشد خواهد کرد ما خواستار تروریسم نیستیم و البته یقین داریم، یقین داریم که به حکم خدا بنا به همه سنن تکامل به حکم تاریخ سرانجام در پس همه فراز و نشیبهای جهان سرانجام این خلقهای جهان و منجمله خلق قهرمان ایرانه که برتمام دشمنان درونی و بیرونیش پیروز خواهد شد صبح پیروزی نهایی چه وجد انگیز و شیرینه واللیل اذا عسعس و الصبح  اذا تنفس. در پایان اجازه می خوام به دلیل اجتماعمون در این ورزشگاه تاریخی یاد بکنیم روان شاد جهان پهلوان تختی قهرمان رو و احترامات تمام حاضران رو نثارش بکنیم.
و مخصوصا من بایستی تشکر بکنم از وزرشکاران قهرمانی که در همین ساعت در این زمین  مسابقات داشتند ولی به حرمت خون شهیدان با نهایت بزرگواری برای برگزاری این مراسم این وقت رو در اختیار ما با تمام امکانات قرار دادند به راستی هم که از اونها جز این نبود اگر جوهر ورزش حرمت روح و جسم انسانی است این نشانه حرمت و احترام اونها به خون شهداست
سلام بر خلق
سلام بر آزادی
 
 
 
 
 
گزارش تصویری خبرگزاری رویترز از تهران
۲۲خرداد۱۳۵۹
 
در تهران وقتی یک گردهمایی بزرگ مسلمانان چپ‌گرا به‌آشوب کشیده شد، صدها تن مجروح شدند. درگیری وقتی شروع شد که هواداران مجاهدین از سوی هزاران حزب‌اللهی، یک گروه مسلمان بنیادگرا که سنگ پرتاب می‌کردند مورد هجوم قرار گرفتند.
هواداران مجاهدین در استادیوم ورزشی امجدیه گردهم آمده بودند تا سخنرانی رهبرشان مسعود رجوی را بشنوند.
سخنرانان دیگر نیز نسبت به‌شکست دولت در متوقف‌کردن حملات مکرر به این جنبش اعتراض کردند.
وقتی درگیری در نزدیکی دروازه‌ها شروع شد، جمعیت برای امنیت خودش به دویدن پرداخت.
هزاران حزب‌اللهی آنها را سنگ‌باران کردند. مجاهدین سال گذشته قانونی اعلام شدند و دفاترشان را در شهرهای اصلی برقرار کردند اما از سوی افراطیون اسلامی تحت فشار فزاینده‌یی قرار گرفته‌اند.
پلیس، ارتش و سپاه پاسداران با شلیک هوایی تلاش کردند جمعیت را متفرق کنند. در این واقعه که به‌یکی از بزرگ‌ترین آشوب‌ها در ایران طی چند ماه اخیر تبدیل شد، از گاز اشک‌آور نیز استفاده شد.
اغلب مجروحان با سنگ یا زخم‌های ناشی از چاقو مصدوم شدند.
یک عکاس ایرانی که این (واقعه) را از سقف یک خانه پوشش می‌داد بر اثر اصابت یک گلوله به‌صورت اتفاقی، مصدوم شد... یک پسر جوان که گلوله به‌پایش اصابت کرده بود، قبل از این‌که بتوانند به‌او رسیدگی کنند بر اثر خون‌ریزی جان سپرد.
این درگیری نشانه‌یی از اختلافات سیاسی موجود در ایران بیش از پانزده ما بعد از انقلاب است.
مجاهدین می‌گویند که به‌طور مکرر از سوی افراطیون هدف قرار گرفته‌اند. آنها می‌گویند که هشت تن از هوادارانشان در سال جاری توسط افراطیون کشته شده‌اند. چندین نفر به‌خاطر گاز اشک‌آور مصدوم شدند. برخی در خیابان‌ها که مملو از سنگ شده بود، بیهوش افتاده بودند و سنگ‌های بیشتری از سقف خانه‌ها از بالای سرشان رد می‌شد.
این درگیری تا ساعتها در داخل استادیوم ادامه داشت این وخیم‌ترین درگیری در تهران طی دو ماه اخیر بود. سرانجام وقتی درگیری به‌پایان رسید، سیصد نفر برای معالجه باید به‌بیمارستان می‌رفتند.
منبع: خبرگزاری رویترز: ۱۳۵۹۰۳۲۲
 
روزنامه لوموند - ۱۴ژوئن۱۹۸۰-۲۴خرداد۱۳۵۹
درگیریهای خشونت‌بار در تهران بین مجاهدین و بنیادگراهای مذهبی تهدید یک جنگ داخلی را افزایش می‌دهد. درگیریهای خشونت‌بار روز پنجشنبه ۱۲ژوئن (۲۲خرداد۱۳۵۹) در تهران که گروه‌های سیاسی رغیب را رو در روی هم قرار داده، یک کشته و ۶۰۰ مجروح بر جای گذاشت که ۱۳تن از آنها بر اثر اصابت گلوله بود.
گردهمایی مردمی که پنجشنبه عصر، جنبش مسلمان چپ مجاهدین خلق، برگزار کرده بود، با هدف اعتراض به‌حملات علیه نیروهای مبارز آن بود.
درگیری ساعت ۱۶عصر اطراف استادیوم امجدیه، یک ساعت قبل از شروع تجمع آغاز می‌شود. دهها هزار از هواداران مجاهدین در جلوی درهای ساختمان صف بسته بودند؛ در همان موقع گروه‌های حزب‌اللهی عربده‌کشان شروع به‌تظاهرات علیه مجاهدین کردند. آنها فریاد می زدند «مرگ بر منحرفین التقاطی»، ”مرگ بر مسعود رجوی!“ «حزب فقط حزب‌الله، رهبر فقط روح‌الله».
این زبان‌زد عام است که این گروه‌های ضربت که در پایین شهر تهران از بین بیکاران انتخابات می‌شوند- به‌عنوان ابزار توسط یک حزب راست افراطی جمهوری اسلامی، به‌رهبری آیت‌الله بهشتی استفاده می‌شوند. ارگان مرکزی مجاهدین این هفته فاش ساخت که بهشتی رئیس مخفی «این آشوبگران حرفه‌یی» است.
حزب‌الله تلاش می‌کند مانع از برگزاری گردهمایی شود. با امواج پی‌درپی، آنها تلاش می‌کنند با پرتاب سنگ به‌سمت هزاران مبارز جوان که دست‌های خود را برای محافظت از صورتشان بلند می‌کنند ورودی استادیوم را سد کنند. یک حرکت غیرعادی: نیروهای پلیس و سپاه پاسداران به حمله کنندگان کمک نمی‌کنند ولی آنها را در برابر میلیشیای مجاهدین که ۱۰ الی ۲۰برابر بیشتر هستند، حفاظت می‌کنند.
واکنش افرادی که برای شرکت در گردهمایی آمده بودند، تعجب‌آور و شگفت‌انگیز است: در حالی که زد و خوردها ادامه دارد و شلیک گوش‌خراش تفنگ‌ها افزایش میابد، زنان، مردان و نوجوانان پشت سر هم تزلزل‌ناپذیر، در آرامش و با نظم بسیار در صف جلو می‌روند. آرواره‌ها فشرده، چهره‌های سرسخت، ولی هیچ‌کس به‌باران سنگ حزب‌الله پاسخ نمی‌دهد.
خونسردی مجاهدین و هواداران آنها گران تمام می‌شود. استادیوم به‌مرور از جمعیت پر می‌شود. در دو ساعت حدود ۱۵۰هزار نفر در ردیفهای استادیوم و روی زمین ورزش جمع می‌شوند تا به سخنرانی آقای مسعود رجوی گوش فرا دهند. «چه باید کرد؟» هم‌زمان عنوان و موضوع سخنرانی رهبر مسلمانان مترقی است. او حملاتی که جان دهها مجاهد را در روزهای گذشته گرفته بود افشا می‌کند. یک فریاد از میان جمعیت بلند می‌شود. یک دختر جوان با لباس غربی فریاد می‌زند: «برادر من پریروز کشته شد!». یک زن با چادر سیاه در میان جمعیت خروش بر می‌آورد (و می‌گوید): «ما نه از شاه ترسیدیم و نه از زندانهایش. ما از هیچ‌چیز و از هیچ‌کس نمی‌ترسیم». جمعیت با هم شعار می‌دهد: «ما به‌مبارزه ادامه خواهیم داد!».
آقای رجوی ادامه می‌دهد: «بله، تعداد شهدای ما هر چه‌قدر هم که باشد، مبارزه تا پیروزی ادامه خواهد یافت». سخنران سی‌ساله، جوان، جمعیت را منکوب می‌کند: «به‌ما چه اتهامی می‌زنند؟ ما مسلمان هستیم؛ ما مسلمان هستیم و به‌ما می‌گویند که شما در یک جمهوری اسلامی به‌سر می‌برید. ولی اوباش و تروریستها را به‌دنبال ما می‌فرستند. قانون اساسی (حکومت) همهٔ آزادی‌ها را تضمین می‌کند. ولیمانع دسترسی ما به‌مطبوعات، رادیو، تلویزیون و مجلس می‌شوند. قوانین برابری اقلیتها را تضمین می‌کند. ولی کردها و سایر اقلیتها را از عدالت و آزادی منع می‌کنند و پاسخ آنها را با خون می‌دهند».
 صدای برادر مجاهد مسعود رجوی 
اما بگذارید بپرسم بگذارید در رابطه با این همه گلها و استعدادهایی که پر پر شدند بپرسم. بپرسم که: و اذا الموؤدهٴ سئلت بای ذنب قتلت-به کدامین گناه کشته شدند کدام گناه علمای شریعت رجال دولت وکلای مجلس اصناف بازاریها، مطبوعات رادیو تلویزیون، که می‌گید در خط انقلابید آخه چرا ساکتید؟
و بخدا قسم اگر کسی فکر کنه ما از گلوله و گاز اشک‌آور می‌ترسیم. هیهات هیهات. 
 
در بیرون، جنگ شعله‌ور شده است: انفجار، شلیک مسلسل و آژیر آمبولانس، گاهی اوقات صدای سخنران را می‌پوشاند. ابرهایی از دود سیاه فضای استادیوم را پر می‌کند، ولی جمعیت انسانی که آن‌را پر کرده است، بی‌حرکت مانند بلوک پا برجا می‌ماند و در سکوت گوش می‌دهد و به‌آقای رجوی پاسخ می‌دهد. لااله الاالله.
مسعود رجوی:  فیا عجبا! عجبا! می‌گویید ما مسلمان نیستیم آخر علامت اسلام چیست جز شهادتین مگر؟ "اشهد‌ان لا اله‌الاالله"‌"‌محمد"‌رسول‌الله
کف نزنید فیا عجبا عجبا مجاهد خلق باید بیاید شهادتین بگوید. باز هم بگویید اشهد‌ان لا اله‌الاالله. اشهد‌ان‌محمد‌ارسول‌الله اشهد‌ان امیرالمؤمنین علی حجت الله. بگذارید بشنوند همه بلندتر بگویید (شهادتین جمعیت) ها چه شد گلوله‌ها!؟ 
 
او ادامه می‌دهد «آیا می‌شنوید؟». این بار رهبر مجاهدین خطاب به حزب‌اللهیها می‌گوید:
برخلاف ادعاهای شما ما نه کمونیست هستیم، نه طرفدار شوروی. ما برای آزادی و استقلال کامل ایران می‌جنگیم. شما مسلمانان ارتجاعی هستید که زیر پوش اتهاماتی که علیه ما می‌تراشید هزار بار رژیم شاه را به یک جمهوری مترقی مسلمان ترجیح می‌دهید».
”طغیان احساسات“ 
سخنران تکرار می‌کند: «چه باید کرد؟» او می‌گوید: «اعضای شورای انقلاب، مسئولان کمیته و ارتش، وزرا، پارلمانترها، در سکوت نظاره‌گرند و روی بر می‌گردانند و به‌این باندهای اوباش دست باز می‌دهند تا به‌مردم تعرض کنند». «آنها حواسشان را جمع کنند، اگر به‌این تروریسم پایان ندهند، مجاهدین که امکانات آن‌را دارند، خودشان حساب آنها را خواهند رسید». «مقامات برای خود اوهام نتراشند. یک روز نوبت خود آنها خواهد رسید». «آزادی را به‌کسی تقدیم نمی‌کنند، آن‌را به‌دست می‌آورند؛ این نعمت خداست، آزادی مانند اکسیژن برای نسل بشر ضروری است!».
گردهمایی پایان می‌یابد، ولی درگیریها در اطراف استادیوم ادامه پیدا می‌کند. میلیشیای مجاهدین دفاع و ضد حمله می‌کند. پاسداران آنها را به‌عقب می‌رانند. از سقف خانه‌های کناری، شلیک می‌شود. بدنهای بدون حرکت در پیاده‌روها مشاهده می‌شود. جوانانی با چهره‌های پر از خون در تمام طرف‌ها دیده می‌شوند.
آقای مسعود رجوی شب را در خانهٔ خود سپری نکرد (رهبر). مجاهدین مدتی است که یک زندگی نیمه‌مخفی را در پیش گرفته و به‌محل کار خود نمی‌رود. او مطمئن است که حزب جمهوری در نظر دارد قدرت را یک‌سره کند. حمله حزب‌اللهی‌ها علیه دانشجویان در پایان ماه آوریل صدها کشته در دانشگاهها بر جای گذاشت. یک حملهٔ جدید به‌اسم «انقلاب فرهنگی» که شکل یک سنت بارتلمی به خود گرفته بود در حال تکرار در تاریخ ۵ژوئن بود.
طغیان احساسات که ما نظاره‌گر آن هستیم، به‌دلیل بحران اقتصادی و اجتماعی و تناقضات در بطن یک کشور است که فاقد دولت است. خشونتها به‌خاطر پایان مهلت دولت موقت است. بله، قانون اساسی رأی‌گیری شده و پارلمان انتخاب شده است. می‌ماند شکل‌گیری اولین دولت متشکل از جمهوری اسلامی که انتظار می‌رود تصویر با ثباتی از خود نشان دهد.
دو روز پیش آقای آیت مسئول حزب جمهوری به گزارشگر ویژه روزنامه لوماتن گفت که ”دولت جدید می‌بایست کاملاً یک دست در زیر نظر حزب ما باشد“ .
وقایع تا به این جا رسیده است. برخی ناظران از این نظریه پشتیبانی می‌کنند که انتخاب بین تفاهم و یا یک جنگ داخلی خواهد بود.
لطفا به اشتراک بگذارید:     
🙏لطفا به اشتراک بگذارید    
فروردين 20, 1403

مسعود رجوی: خواسته ما هم‌چون روزگار شاه تمرکز بر روی رژیم و…

in مسعود رجوی

by Super User

مسعود رجوی توقع خامنه‌ای از دانشجویان این است که به جای نگاه به خلق و…
مهر 23, 1402

كنفرانس قيام و مقاومت عليه رژيم اعدام سخنراني خانم #مريم_رجوی - #قیام_ادامه_داره…

in مریم رجوی

by Super User

https://vimeo.com/872191036مریم رجوی: وحشت رژیم از یک جنبش سراسری که برای تغییر اساسی در ایران آماده…
آبان 05, 1401

دیدار و گفتگوی خانم #مریم_رجوی با پروفسور جان متر مدیر پروژه تلسکوپ…

پروفسور جان متر، برنده جایزه نوبل فیزیک و یکی از بزرگترین فیزیکدانان جهان است که…
ارديبهشت 08, 1402

خانم #مریم_رجوی: به‌درستی می‌گویند، حقوق‌بشر همان حقوق زنان است. و من به…

به‌درستی می‌گویند، حقوق‌بشر همان حقوق زنان است. و من به آن اضافه می‌کنم که رهبری…
مهر 11, 1401

#مسعود_رجوی: دست مریزاد به‌دانشجویان ایستاده در دانشگاه صنعتی شریف - #مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری…

مسعود رجوی: با درود به دانشجویان رزمنده در سراسر کشور که نقش پیشتاز را احیاء…
خرداد 15, 1402

دیدار و گفتگوی خانم #مریم_رجوی با سناتور پیر گالاند رئیس بخش اروپایی…

in مریم رجوی

by Super User

خانم مریم رجوی در جریان سفر به بروکسل، با سناتور پیر گالاند، رئیس بخش اروپایی…
اسفند 05, 1400

تنها هماورد - از نگاه مسعود رجوی

https://vimeo.com/702336316
دی 16, 1402

#مسعود_رجوی: حاکمیتی که می توان آن را در یک کلام و از…

in مسعود رجوی

by Super User

https://vimeo.com/899585414 #مسعود_رجوی: حاکمیتی که می توان آن را در یک کلام و از جمیع جهات…
ارديبهشت 01, 1402

آموزش برای نسل جوان شماره دوم - مسأله‌، امروز هم انقلاب کردن…

مسعود رجوی- ۵خرداد ۱۴۰۱ مسأله‌، امروز هم انقلاب کردن است باید ارتجاع و دیکتاتوری را…
ارديبهشت 07, 1403

خانم #مریم_رجوی: برخیزید و یک صدا تمام #ایران و جهان را از…

in توییت مریم رجوی

by Super User

تهدید‌ها برای تحمیل حجاب اجباری به ‌زنان در معابر عمومی، واحدهای تولیدی و اداری و…
خرداد 29, 1403

دیدار خانم مریم رجوی با امیل بلسیگ رئیس گروه نمایندگان پیشین مجلس…

in مریم رجوی

by Super User

روز چهارشنبه ۲۳خرداد، به‌دنبال اعلام حمایت ۲۰۰تن از نمایندگان مجلس فرانسه، آقای امیل بلسیگ، رئیس…
خرداد 03, 1402

خانم #مریم_رجوی: امروز آخوندها با وحشت از موقعیت سرنگونی رژیم شان به…

امروز آخوندها با وحشت از موقعیت سرنگونی رژیم شان به اعدامهای بی وقفه رو آوردند…
مرداد 21, 1401

سخنرانی خانم مریم رجوی در اجتماع گروهی از شخصیت‌های سیاسی و بین‌المللی

https://vimeo.com/738729707 سخنرانی خانم مریم رجوی در اجتماع گروهی از شخصیت‌های سیاسی و بین‌المللی در این…
اسفند 22, 1402

سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور - مسعود رجوی -…

in مسعود رجوی

by Super User

https://vimeo.com/916490586 اگر انقلاب و دین و مذهب و اسلام و مسلمانی همین است که خمینی…
تیر 22, 1400

خانم مریم رجوی: استراتژی بمب، موشک و جلاد محکوم به شکست است…

ارادهٴ مردم ایران این است که دیکتاتوری دینی ولایت فقیه، چه با اتمی، چه بی‌اتمی…
مهر 13, 1401

خانم #مریم_رجوی: به‌رسمیت شناختن حق ملت ایران برای سرنگونی دیکتاتوری دینی و…

پیام به کنفرانس بین‌المللی در مقر ملل متحد- ژنو دوستان عزیز مردم و مقاومت ایران!…
شهریور 21, 1402

سخنرانی خانم #مریم_رجوی در کنفرانس مقاومت و قیام مردم #ایران برای جمهوری…

in مریم رجوی

by Super User

روز پنجشنبه ۱۶شهریور ۱۴۰۲، کنفرانسی با عنوان مقاومت و قیام مردم ایران برای جمهوری دموکراتیک…
خرداد 27, 1402

خانم #مریم_رجوی: وقتی آخوندها اعتراضات مردم #ایران را با اعدام‌های هر ۵…

in توییت مریم رجوی

by Super User

خانم #مریم_رجوی: وقتی آخوندها اعتراضات مردم #ایران را با اعدام‌های هر ۵ ساعت یک‌بار جواب…
آذر 01, 1402

#ایران #مجاهدین - از پیام ۷ مرداد ۱۴۰۲ برادر مجاهد #مسعود_رجوی: دعوت…

in مسعود رجوی

by Super User

https://vimeo.com/887061301 اکنون رژیمی که بارها از زبان سردمداران و قضاییه جلادان اعلام کرده است که…
خرداد 06, 1399

تبیین جهان- شماره ۳۴

in تبیین جهان

by Super User

شهریور 30, 1402

مسئول #شورای_ملی_مقاومت با سلام و درود به مصدق بزرگ و هم سنگران…

in مسعود رجوی

by Super User

https://vimeo.com/864303171 با سلام و درود به مصدق بزرگ و هم‌سنگران و یاران پایدار شورا و…