وقتی در ۲۲ شهریور سال ۹۹ نوید افکاری کشتی گیر خوشنام و قهرمان مردم ایران توسط عوامل خامنه ای اعدام شد، بسیاری از کسانی که تاریخ معاصر ایران را نخوانده بودند و یا فراموش کرده بودند، نمی دانستند که ۳۹ سال  پیش در۳۱خرداد سال۶۳، حبیب خبیری کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران  اعدام شده بود حبیب خبیری،در آن روز  درفش قهرمانی ستارگان ورزشی ایران  را  بر فراز تپه‌های خون آلود اوین برافراشت و یک رسم جاودانه از خود به یادگار نهاد. ورزشکار واقعی و قهرمان واقعی در کنار مردم خود برای مبارزه با  استبداد و فاشیزم می ایستد و جان می دهد.
یاد و راه کاپیتان حبیب خبیری  گرامی باد. همچنین گرامی باد یاد مجاهد خلقی که رسم پهلوانی و آیین فدا و مردم‌ دوستی را در میدان عمل به‌ جا آورد.
مختصری از زندگی حبیب خبیری
حبیب خبیری در یکی از محلات فقیرنشین جنوب تهران در سال ۱۳۳۴ بدنیا آمد. وی از همان آغاز خلق و خوی مردمیش را از توده‌های محرومی آموخت که با آنها زیست. برای آنها توپ زد و به عشق آنها جان باخت.
حبیب خبیری بازیکن سابق فوتبالیست و مدافع سابق تیم ملی فوتبال ایران بود. وی سابقه بازی در باشگاه فوتبال هما را نیز داشت. وی در طی دوران ورزشی ۱۸ بازی ملی و ۲ گل ملی نیز در کارنامه خود داشت.
 
زندگی سیاسی حبیب خبیری
از سال ۱۳۵۵ با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا گردید. حبیب قهرمان پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی به جرگه هواداران سازمان پیوست و از آن پس هیچگاه از هواداری و کمک به مجاهدین دریغ نورزید.
به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق وی را در سال ۱۳۵۹ از تیم ملی فوتبال ایران حذف نمودند. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ حبیب به زندگی مخفی روی آورد. تا قبل از دستگیری رابطه فعالی با سازمان مجاهدین خلق داشت. در سال ۱۳۶۱ دستگیر شد و به‌شدت تحت آزار و شکنجه قرار گرفت. پس از تحمل شکنجه‌ها و اذیت و آزارهای بسیار توسط لاجوردی دژخیم در ۳۱ خرداد ۱۳۶۳ همراه با ۴۰ تن دیگر مجاهدین به جوخه تیرباران سپرده شد. وی هنگام شهادت ۲۹ سال داشت. مزار وی در در قطعه ۹۳ بهشت زهرا تهران بارها مورد تخریب از جانب مزدوران و پاسداران قرار گرفت.
حبیب خیبری اسطوره فدا و صداقت
آغاز مقاومت مسلحانه انقلابی علیه رژیم خمینی، حبیب را در راه و آرمان خود استوارتر کرد. آنگاه که در سال ۶۱ توسط جلادان خمینی اسیر شد، در اوجی درخشان‌تر، جوهر انقلابی و مردمی خود را به نمایش گذاشت.
کاپیتان محبوب تیم ملی فوتبال ایران با گشاده‌روی و صبر انقلابی شکنجه‌ها و توهین‌های دشمن را تحمل کرد و در پاسخ به تمام رذیلت‌های آنان بر عزم خود در ادامه راهش پا فشرد.
تا آن که عاقبت در ۳۱خردادماه ۶۳ به همراه چهل تن از خواهران و برادران مجاهدش به دستور پیرکفتار جماران تیرباران شد.
وی در یکی از نامه‌هایش در خصوص با مقاومت انقلابی رزمندگان مجاهد خلق نوشته بود؛ «جنبش مسلحانه، به ‌عینیت در برابر مردم شهرنشین چهره گشود و در هر کوچه و برزنی، خلق ایران شاهد عملیات با شکوه انقلابیون بود. هم ‌اکنون برای توده مردم، مسأله انقلاب و ضدانقلاب و جنبش و ضدجنبش به‌خوبی جا افتاده است».
حبیب دلاور در ۱۸بازی ملی که در کارنامه خود داشت، شگفتی‌های بسیاری را رقم زد. وی در سال ۱۳۵۵ با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد. این قهرمان صحنه‌های ورزشی، پی عبور از کوران‌ها، سپس در سن ۲۹سالگی با رشادت بی‌نظیری جان بر سر پیمان گذاشت.
خلق حماسه در شکنجه‌گاه دژخیمان
یکی از همبندی‌های حبیب خاطره‌ای از وی تعریف کرده است. این زندانی سابق نوشته؛ «لاجوردی جنایتکار خود شخصا حبیب را شکنجه می‌کرد.
لاجوردی در یکی از بازدیدهایش در مقابل سایر زندانیان به وی گفت؛ نمیخواهم تو برای ندامت و توبه در تلویزیون مصاحبه کنی. برای من ندامت تو در همین جا کافی است تا اعدامت نکنم و عفو بگیری.
در همین حین فریاد رسای زنی دلاور از میان زندانیان سکوت را شکست و بانگ فریاد برآورد که حبیب! مردانه بمیر…
سپس سکوتی غرورآفرین همه جا را فرا گرفت. زندانیانی که حبیب و آن زن را می‌شناختند، گفتند که این زن دلاور نامزد حبیب بود. بعدها هر دو قهرمان، این فرزندان رشید مردم ایران، بدست دژخیم لاجوردی اعدام شدند».
حبیب تنها یک قهرمان نام‌آور دنیای ورزش نبود، راه و رسم مردمی او که میراثی از سنت جوانمردی و مردم دوستی امثالی همچون جهان‌ پهلوان تختی بود. از او قهرمانی فروتن صمیمی و فداکار ساخته بود، او با همین روحیه قدم در راه مجاهدین خلق گذاشت و سرو جان را بر سر آزادی مردم و میهن خود فدا کرد.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید