به مناسبت اول ماه می روز جهانی کارگران و زحمتکشان
روز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲برابر با اول ماه می روز جهانی کارگر است. در این روز کارگران سراسر جهان عیدشان را جشن می‌گیرند. اگر چه سهم کارگران و فرودستان جامعه از رفاه و آسایش بشری سهم ناچیزی است، اما این وضعیت در ایران با هیچ کجای جهان قابل مقایسه نیست.
نگاهی به وضعیت کارگران ایران
مرور برخی آمارها در سال ۱۴۰۱:
-طی ۱۲ ماه اخیر، ۵۱۰کارگر بر اثر حوادث کار جان باختند!
-۲۳۳۳ کارگر در اثر حوادث کار دچار آسیب شدند.
زندگی ۹۰درصد کارگران و زحمتکشان به زیر خط فقر سقوط کرده است.
۶۰درصد از شاغلان در کشور تحت پوشش بیمه نیستند، دارو و درمان برای بخش کارگری به یک معضل تبدیل شده است.
با وجود نرخ ۵۰درصدی تورم عمومی و با وجود نرخ ۸۴درصدی تورم مواد غذایی، حداقل دستمزد تعیین شده برای سال جاری، ۱۲.۵ میلیون تومان کمتر از خط فقر  است.
کودکان و نوجوانان خانواده‌های کارگری به‌طور فزاینده به بازار کار سوق داده می‌شوند و به‌صورت ارزانترین نیروی کار تحت استثمار قرار می‌گیرند.
ارزان‌سازی نیروی کار و مقررات‌زدایی از روابط کار، بیش از همه زنان را قربانی کرده و آنان را به انجام مشاغل خارج از شمول قانون کار واداشته است. نرخ بیکاری زنان دو برابر نرخ بیکاری مردان است
اعتراضات کارگری
سطح مطالبه گری منسجم بخش های مختلف طبقه کارگر در یک سال گذشته کم سابقه بوده است. سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاها ، زندانی کردن و صدور احکام حبس برای چندین فعال کارگری و همچنین ممانعت از حق اعتراض از جمله دلایل پراکندگی و نابسامانی برخی تجمعات و اعتراضات کارگری بود. اما کارگران باز هم دست از مبارزه برنداشتند.
طی ۱۲ ماه گذشته دست کم ۴۹ کارگر و فعال کارگری بازداشت شده‌اند. بازداشت ۱۲ تن از رانندگان اعتصابی سندیکای کارگران شرکت واحد، ۱۶  کارگر معترض در مجتمع سونگون ورزقان و ۷ کارگر معترض کارخانه سیمان کارون از آن جمله‌اند.
در رسته اتحادیه ها و اصناف، جمعا ۱۶۲ بازداشت فعالان صنفی، ۸۶۳ ماه حبس برای ۳۴ تن از فعالان صنفی، ۶۵ مورد احضار به مراجع قضایی-امنیتی و ۱۴۳۵ مورد پلمپ اماکن گزارش شده است.
در یکسال اخیر جمعا ۱۶۱۶ گزارش از اعتصاب یا تجمع کارگری و صنفی در رسانه ها منتشر شد
جنبش کارگری تنیده و همسو با قیام مردم ایران
همگامی اعتراضات کارگری با قیام مردمی که برای آزادی به خیابان آمده بودند،نشان دهنده ظرفیت عظیم جامعه ایران برای انقلاب و قیام است.
اعتراضات کارگران پتروشیمی عسلویه و کنگان که در اوج قیام در مهر سال ۱۴۰۱با شعار مرگ بر خامنه‌ای به‌پا خاستند
اعتصاب در ۱۱۰کارگاه و شرکت صنعتی در ۳۸شهر.
اعتصاب کارکنان نفت و گاز و پتروشیمی در گچساران، عسلویه، دهلران، شیراز، بوشهر، کرمان، بندر ماهشهر و دیگر شهرها
اعتراضات گسترده معلمان، بازنشستگان و کارگران در شهرداریها، صنعت حمل و نقل،
اعتصاب و اعتراض کارگران واحدهای صنعتی و تولیدی، بخش سلامت و درمان و خدمات عمومی و دولتی و …
در مقابل این پتانسیل عظیم اعتراضی و نارضایتی طبقه کارگر است که دستگاه سرکوب خامنه ای علاوه بر مستقر کردن نهادهای شبه کارگری مثل شورای اسلامی کار در تمامی مراکز کارگری، نیروهای سرکوبگرش را نیز در هر فرصتی برای سرکوب جنبش کارگری بکار گرفته است. در مقاومت ایران فاش کرد که ۴۰۰ تن از نیروهای انتظامی شرکت کننده در سرکوب کارگران عسلویه در اعتراضات مهرماه سال گذشته پاداش و دستخوش دریافت کردند.
این علاوه بر نیروی دهها هزار نفری حراست کارخانه‌هاست که به‌طور دائمی کارگران را تحت مراقبت‌های اطلاعاتی و امنیتی قرار می‌دهد.
اعدام ۴ تن از جوانان در خلال قیام اخیر مردم که تمامی‌‌شان از بدنه  طبقه کارگر در ایران بودند شاهد دیگری بر ایستادگی تمام عیار کارگران در مقابل دستگاه ولایت فقیه است. اعدام شهیدان خلق، محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمد مهدی کرمی و محمد حسینی دلیلی روشن بر تخاصم تمام عیار بین جنبش کارگری با حاکمیت منحط خامنه ای است.
تخاصم تمام عیار با کارگران ایران زمین
دشمنی تمام عیار خامنه ای با کارگران و فرودستان از آن روست که خامنه ‌ای و بیت او و سپاه پاسداران که نهاد گوش به فرمان اوست، امروز در ایران کارفرما ونیروی اصلی استثمار است. صدها بنیاد و شرکت مادر در حوزه‌های مختلف انرژی، مالی، تولیدی و تجاری در اختیار اوست. در کنارش قوه قضاییه و نیروی پلیس سرکوب در اختیار اوست تا منافع خود و نظامش را پیش ببرد.
  خامنه‌ای علاوه بر ابزارهای برشمرده شده، از سلاح قانون و مقررات هم برای پیشبرد سیاست‌های ضدکارگری‌اش استفاده می‌کند؛
حذف یارانه‌ها، کاهش تعرفه‌های گمرکی برای واردات لجام‌گسیخته،
خصوصی‌سازی کارخانه‌ها و شرکت‌ها، فروش اموال و دارایی دولت (تحت عنوان مولد‌سازی)، طرح‌های رنگارنگ اخراج و بیکار سازی (تحت عنوان تعدیل نیرو)،
دادنامه ۱۷۹دیوان عدالت اداری
سپردن استخدام‌ها به شرکت‌های باج‌گیری موسوم به پیمانکار،
حذف ارز ترجیحی که در بهار سال گذشته تورم مواد غذایی را یکباره تا ۱۰۰درصد جهش داد، طرح‌ها و تصمیم‌های متعدد تحت عنوان «رفع موانع تولید»  برای تسهیل اخراج کارگران،
 اجرای طرح «مزد توافقی» برای واداشتن بخش وسیعی از کارگران به پذیرش حداقل دستمزد
چه باید کرد؟
همان طور که در بررسی فوق دیدیم حیات و بقای حاکمیت ولایت فقیه به سرکوب بیشتر کارگران و استثمار بیشتر آنان بستگی دارد. شخص خامنه ای و کارتل‌ها و هولدینگ‌های تحت اختیار او سیطره بخش اعظم اقتصاد ایران را بدست دارند و تا زمانی که در قدرت هستند، امکان تغییر وضعیت کارگران و زحمتکشان وجود ندارد.
 بنابراین کارگران برای تغییر این وضعیت باید جنبش خود را به قیام و انقلاب برای سرنگونی کل این حاکمیت گره بزنند. هنر مبارزات صنفی و سندیکایی برای احقاق حقوق کارگران تنها در همسویی و اتحاد عمل با همه نیروهای امکان پذیرس است که برای تغییر وضع موجود به سرنگونی استبداد مذهبی می اندیشند. توهم مبارزه صنفی بدون گره خوردن با مقاومت سراسری مردم برای آزادی ما را به بیراهه خواهد کشاند.کارگران امروز ایران واقعا دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. اشتباه نکنید!آن چه که از دستان‌تان بر زمین می افتد، زنجیرهای شماست. برای جمع کردن زنجیرها خم نشوید.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید