عزیمت رهبری مقاومت
از فرانسه به عراق در جوار خاک میهن
قسمت پنجم
مروری بر طرحهای شکستخورده دشمن
برای ترور رهبر مقاومت
مرور شماری از طرحهای شکستخورده دشمن
برای ترور رهبر مقاومت طی یک دهه
(از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۱)
نشریات مجاهدین تا سال ۱۳۸۱ بیست و شش طرح مشخص را برای ترور رهبر مقاومت در فاصله سالهای ۶۰ تا ۶۵ را فاش کرده است.
ـ طرح کشانیدن مسعود رجوی به لیبی به دعوت قذافی از مسیر ایتالیا-رم با سناریو ناپدید شدن با الگوی موسی صدر
ـ طرح اعزام تروریستهای صادراتی عرب در پوشش مصاحبه مطبوعاتی
ـ طرح ارسال پاکتهای انفجاری
ـ طرح تروریستی «واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران»
ـ طرح نفوذ دادن دار و دسته رحیم صفوی در شورای ملی مقاومت زیرعنوان «سازمان مبارزین آزادی»
ـ طرح موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب خمینی از طریق دیپلماتـتروریستهای رژیم در پوشش اعلام پیوستگی به شورای ملی مقاومت
ـ طرح واحد اطلاعات و عملیات خارج از کشور نخستوزیری (بهزاد نبوی، مهندس چمران، مصطفی قنادان و خسرو قنبری) از طریق بهروز ماکویی
ـ طرح ستاد امنیت تهران (بهزاد نبوی، مجید کارشناس، شمخانی، قائممقام سپاه پاسداران) در پوشش نماینده وزارت ارشاد در سفارت رژیم در پاریس
ـ طرح مسعود هندی و بنوالی الجزایری در ارتباط با مافیا برای بلند کردن هلیکوپتر از باند فرودگاه تاورنی ساقط کردن آن روی اقامتگاه در اورـسورـاوآز که هندی برای اجرای آن یک میلیون دلار پول نقد در پاریس در اختیار داشت.
ـ طرح کانون فرهنگی اسلامی در پاریس از طریق محمد سلیمانی با استفاده از خودروهای اجاره شده از آژانس هرتز و تبدیل آنها بهخودروهای انفجاری
ـ طرح سریلانکا با شرکت مزدوران عرب رژیم
ـ طرح کمیته تهران برای اعزام تعدادی کمیتهچی آموزش دیده برای کمینگذاری در مسیر ترددات
ـ طرح هادی غفاری برای اقدام از طریق تروریستهای صادراتی در انگلستان
ـ طرح ناطق نوری از طریق حمید قربانینژاد رئیس یک کمیته در جنوب تهران
ـ طرح جواد منصوری برای اعزام ۱۶ تروریست از طرف کمیته مرکزی تهران از طریق سفارت رژیم در بن
ـ طرح ساداتیان، کاردار رژیم در لندن، برای رفت و برگشت مخفیانه چندین دانشجوی حزباللهی از لندن به تهران برای آموزشهای تروریستی و سپس تظاهر بهطرفداری از مجاهدین برای نفوذ در انجمن دانشجویان هوادار مجاهدین در لندن
ـ طرح لاجوردی برای اعزام علی عزیزی و حسین عاطفی دو تن از دژخیمان ناشناخته اوین برای گرفتن پناهندگی در ایتالیا یا فرانسه و سپس انجام عملیات تروریستی
ـ طرح نعمتاللهی کاردار رژیم در سوئیس از طریق مزدوری بهنام علیاکبر نیک نژاد از نفرات اعزامی توسط بسیج
ـ طرح دیگر سپاه پاسداران از طریق حمید نقاشان (معاون محسن رفیقدوست) با تهیه مواد منفجره و سلاح در بلژیک و ربودن هواپیمای ایرفرانس از اتریش
ـ طرح لاجوردی در سفر مخفیانه به ترکیه (۲۷ سپتامبر ۱۹۸۲) از طریق زندانیان آزاد شده
ـ طرح عضوگیری دانشجویان حزباللهی از تونس و سودان و لیبی برای اعزام آنها بهپاریس بهمنظور عملیات تروریستی
ـ طرح «اهل بیتالاسلامیه» هسته ۵ نفری مرکب از مرتضی دستغیبـفاخرـحیدر و جابر لبنانی برای اجرای عملیات در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۲
ـ طرح مراکش از طریق عبدالمجید شبیبی، که در هنگام عکسبرداری با دوربین تله در یک کیلومتری اقامتگاه اورـسورـاوآز در ۲۰ اسفند سال ۱۳۶۲ دستگیر گردید
ـ طرح ایرانایر برای وارد کردن مسلسل و نارنجک و سلاح کمری و فشنگ بهپاریس در چمدانهای خدمه ایرانایر در آبان ۱۳۶۴ برای انجام یک عمل تروریستی ضربتی که در فرودگاه شارل دو گل پاریس کشف و خنثی گردید
ـ طرح نفوذ در اسکادران فرانسوی حفاظت از اقامتگاه اورـسورـاوآز
ـ طرح خریدن پرسنل پلیس سوئیس
بهخاطر خنثی شدن این قبیل طرحها بود که رژیم خمینی بهیک موج هواپیماربایی (مانند ربودن هواپیمای ایرفرانس از وین و بردن آن به تهران و منفجر کردن آن روی باند فرودگاه مهرآباد در سال ۱۳۶۲ و ربودن هواپیمای ایرفرانس از فرانکفورت به تهران در سال ۶۳)
و مهمتر از آن گروگانگیری اتباع فرانسوی در لبنان مبادرت کرد تا در برابر فرانسه دست پر داشته باشد. از این پس شهرک «جبشیط» در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی نبطیه در لبنان برای چند سال پذیرای اتباع فرانسوی بهگروگان گرفته، میشود.
در سالهای بعد منابع مختلف شمار دیگری از همین قبیل طرحهای تروریستی را فاش کردند و یا جزییات حیرت آوری را از طرحهایی فاش کردند که مجاهدین از آنها بیاطلاع بودند. از جمله اریک رولو در سال ۲۰۰۲ جزییات تکاندهندهای را فاش کرد.
«چشمانمان را خواهیم بست»
اریک رولو روزنامهنگار مشهور و سفیر سابق فرانسه در تونس، گوشههایی از ابعاد شگفتانگیز توطئههای رژیم آخوندی علیه مقاومت ایران را برملا کرد. رولو گفت که قبل از انتخابات سال ۱۹۸۶ در فرانسه، وی از سوی فرانسوا میتران مأموریت یافت که مخفیانه بهایران برود و بر سر آزادی گروگانهای فرانسوی (در لبنان) با مقامهای رژیم مذاکره کند. او همین کار را کرد و در مذاکراتش در تهران بهیک توافق نیز دست یافت، اما در حالی که برای بازگشت بهپاریس آماده میشد، طرف مذاکره (رفیق دوست) اعلام کرد که همه توافقهای پیشین لغو شده و معتبر نمیباشند. رولو در ادامه میگوید
«محمد صادق، از همکاران رفیقدوست، بهمن گفت واقعیت این بود که در اتاق کناری شما، نمایندگان اپوزیسیون فرانسه بودند و هر بار که شما خواستهیی را میپذیرفتید، رفیقدوست بهدیدار آنها میرفت و میگفت آنها این را قبول کردند، شما چه چیز بیشتری میدهید» ؟ رولو میگوید که مخاطبان فرانسوی رفیقدوست، نه فقط «اخراج مسعود رجوی» را پذیرفتند، بلکه «حتی بهطرفهای ایرانی خود گفته بودند که اگر بخواهید میتوانید اشخاصی از مخالفانتان را هرکجا که خواستید و توانستید بربایید و ما چشمانمان را خواهیم بست».
(مصاحبه با رادیو فرانسه بینالمللی ۸ ژانویه ۲۰۰۲)
سال ۲۰۰۰ یک کتاب پرفروش بهنام «جاسوس خدا» در فرانسه ماجرای دستداشتن رژیم آخوندی و بهطور مشخص سفارت رژیم در پاریس را در چند عملیات تروریستی، که در سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ در پاریس باعث مرگ و جراحت شمار زیادی از شهروندان فرانسوی شده و همچنین توطئه تروریستی گستردهیی را که برای ترور رهبر مقاومت ایران طراحی شده بود، در ۴۲۰ صفحه و با ذکر جزئیات بازگو کرد.
جاسوس خدا
۱۳۸۰
این کتاب توسط «پاتریک راپیه»، نویسنده و سردبیر هفتهنامه فرانسوی ژورنال دودیمانش، با همکاری دو مأمور سرویس ضدجاسوسی فرانسه (DSt) نوشته شده است و از جمله شرح داده شده که چگونه وحید گرجی، از مأموران ساواک آخوندی، در پوش مترجم سفارت با گروههای راست افراطی ارتباط برقرار کرد و با بهکار گرفتن امکانات آنها تا سیمکشی پل تنگ و کوچک در اورـسورـاوآز، که اتومبیل مسعود رجوی از روی آن رد میشد، پیش رفت. براساس طرح قرار بود این پل هنگام عبور اتومبیل با انفجار مقادیر معتنابهی مواد منفجره منفجر شود. اما سرویس اطلاعات و ضدجاسوسی فرانسه با نفوذ در شبکه تروریستی، طرح را خنثی کرد.
قاتلان بدون مرز
۱۹۸۵ پاریس
رولان ژاکار
رولان ژاکار، نویسنده فرانسوی، در کتابش بهنام «قاتلان بدون مرز» (چاپ ۱۹۸۵ در پاریس) با اشاره به توطئههای تروریستی رژیم آخوندی در فرانسه نوشت: «در مورد مسعود رجوی … رژیم خمینی بر آن بود که او را بعد از آنکه هزاران تن از هوادارانش را در داخل ایران از بین برده بود، از میان بردارد، چرا که رجوی همچنان دارای صدها هزار مجاهد در ایران است که برای نبرد آموزش دیدهاند، اما از رهبران خود که بهناچار از ایران خارج شدهاند، محرومند».
قاتلان بدون مرز
۱۹۸۵ پاریس
ژاکار با معرفی مسعود هندی، سرتروریست آخوندها در پاریس و برادر زاده خمینی، مینویسد: «در سپتامبر ۱۹۸۲، DSt (سازمان اطلاعاتی فرانسه) «برادر زاده» را در جریان یک توطئه برای سوءقصد کشف کرد. اطلاعات بهدست آمده نشان میداد که «برادر زاده» خمینی مسئول عملیات ترور رهبر مجاهدین، مسعود رجوی، در اورـسورـاوآز بود، تروری که هرگز صورت نگرفت».
سرانجام وقتی که رهبر مقاومت در ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ به عراق رفت یک ماه و اندی بعد فرمانده سپاه پاسداران خمینی محسن رضایی، در نماز جمعه ۳۰ تیر ۱۳۶۵ در تبریز، شکست دهها طرح و توطئه تروریستی طی ۵ سال گذشته علیه جان مسعود رجوی را اینچنین توجیه کرد که
«شما میتران رئیسجمهور فرانسه را بخواهید، ما دست و پا بسته او را تحویل میدهیم، اما رجوی، ۱۰ برابر میتران حفاظت میشود …»
پاسدار محسن رضایی دقیقاً گفت:
«چرا این همه ماشین ضدگلوله بهاو (رجوی) دادهاند؟ چرا این همه پلیس امنیتی رد میشدند… عدهیی از رزمندگان لبنان و جاهای دیگر از راههای مختلف پیام میدادند، یک صحبتی میکردند، میگفتند بابا، شما میتران را بخواهید، ما دست و پا بسته او را تحویل میدهیم، اما رجوی، ۱۰ برابر میتران حفاظت میشود …»
اما سر انجام خمینی مرد و حسرت ترور مسعود رجوی را با خود بهگور برد.
مرگ خمینی
اما پس از مرگ خمینی، بازماندگانش، شمایی از یک استراتژی جدید را دایر بر «زدن سر» همه گروههای مخالف ارائه دادند که بیگمان از تابستان سال ۱۳۶۷ و فتوای خمینی درباره قتلعام زندانیان مجاهد «سرموضع»، سرچشمه و الهام گرفته بود.
کشتار ۳۰ هزار زندانی سیاسی طی چند ماه، هر چند نخستین تجربه فاشیسم آخوندی در قتلعام مخالفانش نبود، اما این روش را بهمثابه یک استراتژی و «راهحل نهایی» ـواژه مورد علاقه نظریهپردازان فاشیسم هیتلری برای نسلکشیـ برای مقابله با «تهدید اصلی نظام» تثبیت کرد. از همین رو، قتلعام سال ۶۷ نه فقط «سیاهترین برگ تاریخ» این رژیم ـبنابهتوصیف گزارشگر ویژه است، بلکه پیامدها و اثرهای ژرف آن بر سیاستگذاری هیأت حاکمه و شیوه «اداره بحران» توسط سردمداران رژیم، کلید فهم سیاستهای جلادان حاکم طی سالیان بعد از آن فاجعه هولناک، بهخصوص در قبال مقاومت و مخالفان، میباشد.
ماشین ترور
روز ۲۲ تیر ماه سال ۶۸، تنها چهل روز بعد از مرگ خمینی، شلیک سلاحهای پاسداران اعزامی از تهران در یک آپارتمان در وین، آغاز عملی این استراتژی جدید را اعلام کرد.
عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، بر سرمیز مذاکره با فرستادگان رفسنجانی بهقتل رسید. این ترور توسط اطلاعات نظامی سپاه پاسداران و قرارگاه تروریستی رمضان به فرماندهی پاسدار جعفری صحرارودی صورت گرفت
در ۲۳ اسفند ماه همان سال، تلاش یک جوخه تروریستی اعزامی از ایران برای ترور مجاهد خلق محمد محدثین، مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت در ترکیه، شکست خورد و مجاهد خلق حسین میرعابدینی آماج رگبار تروریستها قرار گرفت.
ضربه بعدی، در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۹، در سوئیس فرود آمد. بهدنبال ماهها طرحریزی و آمادهسازی گسترده، دکتر کاظم رجوی، حین بازگشت بهمنزلش در حومه ژنو، هدف قرار گرفت.
ماشین ترور بهراه افتاده بود و قصد ایستادن نداشت. بعد از چند ترور «موفق» دیگر در پاکستان، ترکیه، عراق، فرانسه و امارات،
در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰، بختیار و دستیارش را با استفاده از یک عامل نفوذی، در پاریس بهطرز فجیعی توسط مزدوران رژیم آخوندی بهقتل رساندند.
از دیماه ۱۳۷۰ تا ۱۶ فروردین ۷۱، آنچنانکه یکی از اطرافیان رفسنجانی گفته بود «حالا دیگر نوبت رجوی است» که ذیلاً بهآن خواهیم پرداخت.
در خرداد ۱۳۷۱ مجاهد خلق علیاکبر قربانی ربوده شد و زیر شکنجه بهشهادت رسید.
سپس در ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ جنایت میکونوس در برلین بهوقوع پیوست و صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، با ۳ تن دیگر از همراهانش ترور شدند.
در ۲۵ اسفند ۱۳۷۱، محمد حسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا، ترور شد.
در اول اسفند ۱۳۷۴ ترور مجاهد خلق زهرا رجبی، عضو شورای رهبری مجاهدین و مجاهد خلق علی مرادی در استانبول بهوقوع پیوست.
در اسفند ۱۳۷۴ آخوندها بهطور همزمان برای ترور رئیسجمهور برگزیده مقاومت در پاریس و همچنین ترور مسعود رجوی در بغداد دو توپ غولپیکر ۳۲۰ میلیمتری ارسال کردند که یکی در بندر آنورس بلژیک و دیگری در آستانه عمل در بغداد کشف و خنثی گردید.
طرح ترور در بغداد
۱۷خرداد۱۳۶۵
روز چهارشنبه ۴ دی ۱۳۷۰، خبر «در همشکستن توطئه رژیم ایران برای کشتن مسعود رجوی» روی تلکس خبرگزاریهای بینالمللی توجه بسیاری را بهخود جلب کرد. خبرگزاری رویتر در اینباره نوشت: «شورشیان مخالف حکومت تهران میگویند توطئه کشتن رجوی خنثی شد. آنها روز چهارشنبه اعلام کردند که توطئهیی را برای ترور رهبرشان در بغداد درهم شکستند. مسعود و مریم رجوی رهبری این جنبش تبعیدی را برعهده دارند».
از آغاز موج عملیات تروریستی رژیم آخوندی علیه مخالفان در خارج در تابستان سال ۶۸، برای ناظران و آگاهان امور ایران جای تردیدی وجود نداشت که «مسعود رجوی در صدر لیست ترورها قرار دارد». با این حال، انتشار خبر، با شگفتی محافل سیاسی مواجه شد.
هفتهنامه الاسبوع العربی چاپ پاریس، در شماره ۱۶ دی ۷۰ خود، با چاپ تصویر مسعود رجوی در روی جلد، نوشت: «سفارت ایران در بغداد بهاتاق عملیات تبدیل گردید و مأموریت ترور مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق و مقاومت ایران بهعهده آن گذاشته شد» زیرا «دشمنی شدیدی میان مسعود رجوی و رژیم ایران وجود دارد که این دشمنی دارای دلیل و در چارچوب جایگاهی که رجوی در صفوف اپوزیسیون مسلحانه و سرسخت علیه ملایان و سیاستهایشان دارد، قابل فهم است… رجوی بیشتر از سایر مخالفان دارای افرادی برای حال و آینده میباشد. وی دارای پشتوانه یک زیرساخت نظامی که کارآیی و پایداری خود را بهخصوص پس از جنگ خلیج بهاثبات رساند میباشد. این نیروی نظامی در ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱ در منطقه مرزی عراق و ایران یک رژه نظامی با حضور تحلیلگران نظامی برگزار نمود. رفسنجانی رئیسجمهور ایران در واکنش نسبت بهاین رژه در رادیو تهران گفت: «دشمنان انقلاب به فعالیتهای خود ادامه میدهند» (۲۷ اکتبر ۱۹۹۱).
در کنار فعالیتهای نظامی که در رژه نظامی و قبل از آن در نبرد علیه گروههای ایرانی که پس از جنگ خلیج در ماه مارس گذشته بهجنوب عراق نفوذ کردند، خود را نشان داد، مجاهدین درگیر فعالیتهای سیاسی نیز میباشند… بههمین دلیل ترور مسعود رجوی در صدر «لیست ترورها» قرار داشت (اما). چندین اقدام برای ترور وی با شکست مواجه گردید».
نمایش «۵۹نفره»، زمینهچینی برای ترور
یکی از برنامههایی که ساواک آخوندی در آستانه طرح ترور و با هدف زمینهسازی سیاسی برای آن بهصحنه آورد، نمایش تلویزیونی مسخرهیی با شرکت ۵۹نفر تحت عنوان «اعضای تواب مجاهدین» بود که روز ۲۰ آذر ۷۰ در تهران برگزار شد. اطلاعیه دفتر مجاهدین در همان زمان، افشا کرد که «افرادی که در نمایشهای رژیم خمینی برای انتشار اخبار مجعول بهکار گرفته شدهاند، اغلب یا پاسداران خود رژیم یا اسیران جنگی و سربازان فراری یا آوارگان اجتماعی بودهاند» و اراجیف کذب ساواک آخوندی را تماماً تکذیب کردند.
۷سال بعد، کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت در کتابی با عنوان «اسناد طرحها و توطئههای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رژیم آخوندی»، اسناد سری این ارگان صدور ترور و ارتجاع آخوندی را بر ملأ نمود. در این اسناد، بهنقل از بولتن درونی مجلس آخوندی (مورخ ۱۱ دی ۷۰) در مورد ۵۹ نفری که در تلویزیون آخوندی بهنمایش گذاشته شده بودند آمده است: «از این افراد ۷ نفر از هواداران تشکیلاتی سابقهدار، ۲۸ نفر از اسرای منافقین که در عملیات متعددی که منافقین طی سال ۶۷ در نوار مرزی انجام دادند بهاسارت درآمدند و ۱۵ نفر اسیر جنگی که در اردوگاههای اسرا بهمنافقین پیوستهاند و مابقی اعضای یک خانواده عرب ۹ نفره میباشند که در عراق پناهنده شده بودند».
شکست طرح ترور
ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۲ دیماه ۱۳۷۰ دو تن از دیپلمات تروریستهای رژیم آخوندی بهاسامی منوچهر پاکآئین و میرزاده در حالی که از اتومبیلهای دارای شماره دیپلماتیک و دارای مصونیت سیاسی برای اجرای طرح خود استفاده میکردند، با تیر اخطار مجاهدین در خود پیچیدند و تودهنی محکمی دریافت کردند. سپس هر دو دستگیر و تحویل پلیس شدند. از چندی قبل مجاهدین مطلع شده بودند که در وزارت اطلاعات دشمن گفته شده که «چند هفته بیشتر طول نخواهد کشید تا مسعود رجوی ترور شود». یکی از اطرافیان رفسنجانی هم گفته بود «حالا دیگر نوبت رجوی است، چرا که هر چه فتنه و دردسر داریم زیر سر ایشان است».
آنگاه اطلاعات آخوندها که از در همشکستهشدن طرح ترور و مجروح شدن دیپلمات تروریست خود شوکه شده بود، در رادیو و تلویزیون رژیم خبر داد: «یکی از دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران در بغداد ساعت ۹ صبح روز گذشته مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و بهشدت مجروح شد. بهدنبال این اقدام جنایتکارانه، فخری حمودی دینی، کاردار عراق در تهران نیمهشب دوشنبه بهوزارت امور خارجه احضار شد و آقای فومنی مدیرکل وزارتخارجه در امور خلیجفارس مراتب نگرانی و اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران از این حادثه غیرمترقبه را به کاردار عراق در تهران ابلاغ کرد».
یک دهه بعد، ابراهیم ذاکری که از سال ۱۳۷۲ تا زمان درگذشتش در پاریس، مسئولیت کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران را برعهده داشت، جزئیات بیشتری را درباره طرح ترور رهبر مقاومت در دیماه ۱۳۷۰ فاش کرد. در اطلاعیهٔ کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران بتاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۸۱ آمده است:
بند دهم: «…بریده مزدوری که پس از کشف مزدوریش، سه سال پیش در منطقه مرزی از نزد مجاهدین گریخته و توسط ارگانهای عراقی دستگیر و متعاقباً بهطور قانونی به ایران رفته بود، اخیراً توسط وزارت اطلاعات از ایران به آلمان فرستاده شده است. وی در ارتباط با دیگر عوامل وزارت اطلاعات در اروپا قرار گرفته و مأموریت دارد برای سفیدسازی چنین وانمود کند که گوئیا زندانی رژیم آخوندی بوده و توانسته است با طرحهای پیچیده از دست رژیم بگریزد و مخفیانه از تهران به آلمان بیاید!»
بهگزارش خبرگزاریهای بینالمللی و طبق اطلاعیههای مجاهدین در دیماه ۱۳۷۰، در روز دوم دیماه همان سال، دیپلمات - تروریستهای رژیم آخوندی در نزدیکی دفتر مجاهدین در بغداد، ورود مسعود رجوی را انتظار میکشیدند. اما مجاهدین پیشدستی کردند و روز بعد خبرگزاریهای فرانسه و رویتر گزارش کردند «رژیم ایران اعلام کرد دو تن از دیپلماتهایش در بغداد بهشدت توسط مجاهدین زخمی شدهاند».
متعاقباً در ۲۸ اسفند۱۳۷۰ رادیو و تلویزیون و مطبوعات رژیم آخوندی طبق یک خبر عجولانه وزارت اطلاعات اعلام کردند «رجوی توسط محافظانش ترور شد». ظاهراً کد ارسالی «نشد» در اطلاعات آخوندها «شد» خوانده شده بود.
۱۷ روز بعد دشمن حسرتزده با بمباران سنگین قرارگاه اشرف که با ۱۳ جنگنده بمبافکن فانتوم و ۳۰ تُن بمب انجام شد و عمدتاً بر روی مقر فرماندهی متمرکز بود، قصد تلافی داشت. اما اینبار هم تیرش به سنگ خورد. هر چند که باز هم یک مزدور دیگر رژیم بهنام کاظم سلیمانی بعداً به رژیم خبر داد و در همه رسانههای رژیم نیز منعکس گردید که وی شخصاً کشتهشدن فهیمه اروانی، مریم رجوی و مسعود رجوی را به چشم دیده است…»
صبح روز ۱۶ فروردین سال سال ۱۳۷۱ برابر با عید فطر، سیزده فروند جنگنده بمبافکن F۴ و F۵ رژیم خمینی با عبور تجاوزکارانه از مرزهای بینالمللی ایران و عراق، قرارگاه اشرف، مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در آن زمان را در ۵ نوبت با بمبهای تخریبی سنگین و بمبهای خوشهیی بمباران کردند.
در این تهاجم جنایتکارانه مجاهد خلق حسین نیک پیمان بهشهادت رسید، چند رزمنده دیگر زخمی شدند و خساراتی به تأسیسات و ساختمانهای قرارگاه وارد آمد. این حملات به مدت ۵۰دقیقه به طول انجامید. متقابلا بر اثر شلیک پدافند ارتش آزادی یک هواپیمای اف ــ ۴ دشمن سرنگون شد و دو خلبان آن به اسارت درآمدند.
هواپیماهای جنگی دشمن بیش از ۳۰ تن بمب بر روی قرارگاه اشرف ریختند و تمرکز حمله بر روی مقر فرماندهی بود که ساختمانهای آن خسارتهای زیادی دید.
شانزدهم فروردین سال ۷۱، ساعت ۷ و ۲۱ دقیقهٔ صبح:
حسن نظام الملکی
«طراحی این حمله رو توی ستاد مشترک مشترک نیروهای مسلح که اون موقع فیروزآبادی رئیسش بود علاوه بر فرمانده نیروی هوایی که اون موقع ستاری بود اینا نشسته بودن طراحی حمله رو کرده بودن طراحی تهاجم هوایی بهقرارگاه اشرف رو بعد خود این طرح رو برده بودن تو شورای عالی امنیت رژیم که خود شخص خامنهای هم اون موقع شرکت میکرد، اون جا تصویبش کرده بودن تصمیم به اجراش گرفته بودن. و بعد مرکز عملیات رو هم کرده بودن قرارگاه پایگاه هوایی نوژه پایگاه سوم شکاری و خلبانهایی که انتخاب کرده بودن از جاهای مختلف خلبانهای شکاریبمبافکنی که بهاصلاح با تجربهتر بودن تا این عملیات رو موفق براشون انجام بدن. اینا رو همه رو جمع کردن بهاصطلاح توی پایگاه هوایی نوژه برای اینکه طرحشون هم لو نره از نظر حفاظت اطلاعات اومده بودن از روز ۱۸اسفند کل مرخصیها رو لغو کرده بودن توی اون پایگاه تا هیچکسی دیگه مرخصی نره تا تجمع اون خلبانهایی که برای انجام این عملیات اونجا جمع کرده بودن لو نره و حفظ بشه».
این حمله که از ساعت هفت و ۲۱ دقیقه تا ساعت هشت و ده دقیقه صبح به طول انجامید در سه مرحله جدا از هم صورت گرفت. هواپیماها از مرز باویسی، در قصرشیرین با پرواز از مناطق کردنشین، خود را به آسمان اشرف رسانده بودند.
سرهنگ امینی معاون عملیات پایگاه نوژه که در این عملیات هواپیمایش توسط پدافند ارتش آزادی سرنگون شده بود در مورد طرح حمله گفته بود: «نقشهٔ این تهاجم هوایی روز ۲۵ اسفند هفتاد به من و همکارانم ابلاغ شده و فکر و دستور اجرای این عملیات از طرف خود خامنهای بوده است. همچنین طراحی این عملیات دستکم یک هفته زمان برد و مجریش فیروزآبادی رئیس ستاد بود. این افراد در طراحی شرکت داشتند:
تیمسار فیروزآبادی: رئیس ستاد مشترک ارتش
تیمسار ستاری: فرمانده نیروی هوایی
تیمسار اردستانی: معاون عملیات نیروی هوایی
تیمسار سیروس باهری: مدیریت عملیات نیروی هوایی
تیمسار ترابی پور: فرمانده حفاظت اطلاعات
تیمسار اصغر سپیدموی آذر: جانشین فرمانده نیروی هوایی
و نمایندگان ارشدی از وزارت اطلاعات رژیم».
تمرکز حمله بر روی مقر فرماندهی و اقامت فرمانده ارتش آزادیبخش برادر مجاهد مسعود رجوی و مسئول اول سازمان در آن زمان خواهر مجاهد مریم رجوی بود. بعد از بمباران رژیم با دستپاچگی از شهادت رهبر مقاومت خبر داد. متعاقباً اطلاعات آخوندها یک بریده مزدور به نام کاظم سلیمانی را به صحنه آورد و او ادعا کرد که شهادت خواهر مجاهد مریم رجوی و همچنین شهادت خواهر مجاهد فهیمه اروانی جانش ین مسئول اول سازمان مجاهدین را هم به چشم دیده است.
بلافاصله پس از تهاجم هوایی شکستخورده رژیم آخوندی، رهبر مقاومت ایران طی نامهیی خطاب به دبیرکل ملل متحد و رئیس و اعضای شورای امنیت خواستار طرح موضوع در شورای امنیت و تنبیه دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران شد.
شورای امنیت سازمان ملل بهدنبال نشست محرمانهٔ خود که حوالی ساعت ۵/۳ بامداد روز ۱۸فروردین به پایان رسید، طی بیانیهیی که توسط رئیس شورا قرائت گردید، نگرانی شدید خود را نسبت به تهاجم هوایی رژیم آخوندی به یک قرارگاه ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق اظهار نمود و از دفاتر سازمان ملل متحد در بغداد و تهران خواست دربارهٔ حمله هوایی و دعاوی رژیم تحقیقات لازم را بهعمل بیاورند.
دشمن رسوا شده، که یکی ازپرهزینهترین توطئههایش برای انهدام قرارگاه اشرف و مقر فرماندهی کل ارتش آزادیبخش ملی در۱۶فروردین ۱۳۷۱ با شکستی فضاحتبار روبه روشده بود، سوداهای برباد رفته و خوابهای پنبهدانهاش را حسب المعمول توسط اعضای لاحق وزارت اطلاعات تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین، بیان میکرد.
نشریه مجاهد شماره ۲۹۲ که در مرداد ماه ۷۱منتشر شد، در این باره نوشت:
«یکشنبه شب هفتم تیرماه سردمداران رژیم آخوندی یک اسیر جنگی سابق ارتش آزادیبخش را بهعنوان عضو سابق مجاهدین به تلویزیون آوردند و از زبان او مدعی بهشهادت رساندن برادر مجاهد مسعود رجوی، خواهر مجاهد مریم رجوی و خواهر مجاهد فهیمه اروانی در جریان حمله هوایی شکستخورده خود به قرارگاه اشرف در ۱۶فروردین شدند.
نشریه مجاهد افزود: «در رابطه با خوابهای پنبهدانهای آخوندهای مفلوک، خواهر مجاهد فهیمه اروانی. طی گفتگوی کوتاهی با رادیو صدای مجاهد گفت: سردمداران رژیم آخوندی آرزوی خلاصی از دست مقاومت و رهبری آن را به گور خواهند بود».
واکنش پارلمان اروپا
توطئه شکستخورده رژیم آخوندی برای ترور رهبر مقاومت در دیماه ۱۳۷۰ از سوی بسیاری از شخصیتهای سیاسی در کشورهای مختلف محکوم شد.
در ۲۱ اسفند ۱۳۷۰ (۱۲ مارس ۱۹۹۲)، پارلمان اروپا با صدور قعطنامهیی (سند شماره B۳-۰۱۳۱۷/۹۲)، در اینباره اعلام کرد: «پارلمان اروپا افزایش مستمر فعالیتهای تروریستی رژیم ایران در خارج ایران از طریق هیأتهای دیپلماتیکش ـو بهویژه طرح شکستخورده سوءقصد بهجان آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایرانـ را محکوم میکند».
قطعنامه سوکمیسیون
حقوق بشر ملل متحد
توطئه رژیم آخوندی برای ترور رهبر مقاومت ایران در سوکمیسیون حقوقبشر ملل متحد نیز محکوم گردید. سوکمیسیون حقوقبشر در قطعنامه خود بتاریخ ۲۷ اوت ۱۹۹۲ برابر با ۵ شهریور ۱۳۷۱: نسبت به سوءقصد نافرجام علیه جان آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران در دسامبر ۱۹۹۱ (دیماه ۱۳۷۰) ابراز نگرانی میکند و ترور پروفسور کاظم رجوی در سوئیس را قویاً محکوم مینماید.
واکنش سنای آمریکا
در ۲۸ اکتبر ۱۹۹۲، ۶۲ سناتور آمریکایی در نامهیی خطاب به پطرس غالی دبیرکل وقت ملل متحد، با یادآوری محکومیت رژیم آخوندی در اقدام برای ترور رهبر مقاومت ایران در پارلمان اروپا و کمیسیون حقوقبشر ملل متحد، و با یادآوری نقض شدید حقوقبشر در ایران، از شورای امنیت ملل متحد خواستار اقدامات مؤثر برای پایان دادن به تهدید فزاینده رژیم ایران در قبال مردم ایران و جامعه جهانی گردیدند. در نامه سناتورها آمده بود:
«طبق آخرین گزارش وزارتخارجه آمریکا در مورد تروریسم، ”ایران همچنان یکی از کشورهای اصلی حامی تروریسم میباشد. دستگاههای اطلاعاتی ایران همچنان حملات تروریستی را، بهخصوص علیه مخالفان رژیم که خارج از کشور اقامت دارند، تسهیل نموده و به اجرا میگذارند. این سیاست با تأیید بالاترین مقامهای رژیم صورت میگیرد.
در قطعنامههای سوکمیسیون حقوقبشر ملل متحد و پارلمان اروپا، از ادامه و تشدید فعالیتهای تروریستی علیه مخالفان در خارج، از جمله توطئه نافرجام دسامبر ۱۹۹۱ برای ترور مسئول شورای ملی مقاومت ایران، آقای مسعود رجوی، ابراز تأسف شده است».
سناتورها: آل گور، ادوارد کندی، جان کری، آلفونس داماتو، بروک آدامز، جسی هلمز، جان گلن، کارل لوین، میچ مک کانل، هری رید، سم نان و ویلیام کوهن در شمار ۶۲ سناتور امضاکننده این بیانیه بودند
سناتورها همچنین با اشاره به بمباران قرارگاه اشرف در فروردین ۱۳۷۱ نوشتند:
در ۵ آوریل ۱۹۹۲ دولت رفسنجانی، در وحشت از گسترش اعتراضات مردمی، با نقض قوانین بینالمللی، از مرزهای بینالمللی عبور کرده و بار دیگر به قصد از بین بردن رهبران اپوزیسیون، یک قرارگاه مخالفان را بمباران کرد.
-سناتورهای آمریکایی در نامه خود، خاطرنشان کردن که چشم دوختن به «میانهروی» رژیم حاکم بر ایران و دولت رفسنجانی سرابی بیش نیست. چرا که نقض مداوم حقوقبشر در ایران ادامه دارد و «سالهاست که رژیم خمینی و جانشینان او، هم میهنان خود را، با توسل به اعدامهای جمعی و شکنجههای قرون وسطایی، سرکوب نموده و ایرانیان را از حقوق بنیادیشان محروم کردهاند».
-همچنان که «صدور تروریسم بینالمللی یکی دیگر از ویژگیهای این رژیم بیرحم است. وزیر اطلاعات رژیم ایران [فلاحیان]، در یک اعتراف بیسابقه در ۳۰ اوت ۱۹۹۲، پذیرفت که دولتش مسئول عملیات تروریستی علیه مخالفان سیاسی و اتباع خارجی در خارج کشور است. بنابراین ایران همچنان یکی از کشورهای اصلی حامی تروریسم میباشد و دستگاههای اطلاعاتی ایران همچنان حملات تروریستی را، بهخصوص علیه مخالفان رژیم که خارج از کشور اقامت دارند، تسهیل نموده و به اجرا میگذارند. این سیاست با تأیید بالاترین مقامهای رژیم صورت میگیرد.
۶۲ سناتور آمریکایی در نامه خود همچنین خاطرنشان کرده بودند:
«جنبه رعب آوری که در حمایت ایران از تروریسم بینالمللی وجود دارد، تلاش همزمان این کشور برای به دست آوردن تکنولوژی و تسلیحات هستهیی است. آنها، در صورتی که امکانات اتمی به دست آورند، توانائیشان برای تهدید صلح این منطقه پرتلاطم بهنحوی چشمگیر فزونی خواهد یافت».
-سناتورهای آمریکایی در پایان نامه خود خواهان به جریان افتادن یک قطعنامه اساسی در مجمع عمومی ملل متحد برای محکوم کردن جهانی رژیم ایران بهخاطر نقض حقوقبشر و حمایت از تروریسم بینالمللی شده و علاوه بر این از شورای امنیت ملل متحد خواستند برای پایان دادن به تهدید فزاینده ایران در قبال شهروندان خود و جامعه جهانی، اقدامات مؤثری بهعمل بیاورد
اما اجازه بدید برگردیم به طرحهای شکستخورده رژیم آخوندی برای ترور رهبر مقاومت ایران:
طرحهای جدید
۵ روز بعد از شکست طرح ترور، جلسه شورای عالی امنیت ملی رژیم آخوندی در روز شنبه ۷ دی به ریاست رفسنجانی و با حضور اعضای اصلی شورا و نیز فلاحیان، سعید امامی، معاون امنیت فلاحیان، و احمد وحیدی، فرمانده نیروی قدس سپاه، برای بررسی علل شکست تشکیل شد. در این بررسیها نتیجهگیری بهعمل آمد که هوشیاری امنیتی مجاهدین بهکارگیری طرحهای پیچیدهتری را ضروری میسازد و لذا بهوزارت اطلاعات و سپاه قدس مأموریت داده شد که طرحهای جدیدی را مشترکاً تنظیم و بهشورای عالی امنیت ملی ارائه کنند.
اما از آنجا که طرح ۲۸ اسفند ۱۳۷۰ نقش بر آب شد، به بمباران سنگین قرارگاه اشرف روی آوردند اما از آنهم طرفی نبستند.
طرح ترور
بر سر مزار دکتر کاظم رجوی
شورای عالی امنیت رژیم در نشست ۱۰ مرداد ۷۱ بنا به پیشنهاد رفسنجانی تصمیم بهتأسیس «ستاد فرماندهی امور عراق» گرفت. و «کمیته بررسی مسائل عراق» که تا آن تاریخ تحت نظارت خامنهای بیشتر مسائل سیاسی گروههای عراقی را دنبال میکرد، در این ستاد ادغام شد. علی آقا محمدی، که ریاست کمیته بررسی مسائل عراق را داشت، به فرماندهی این ستاد منصوب شد و آخوند مصطفی پورمحمدی، قائممقام وقت وزارت اطلاعات و وزیر کشور کابینه پاسدار احمدینژاد، پاسدار سرتیپ کاظمی معاونت وقت اطلاعات سپاه، پاسدار کنعانی فرمانده پادگان آموزشی نیروی قدس، محمدعلی رحمانی فرمانده سپاه ۹ بدر و پاسدار سرتیپ سعید تقیپور و پاسدار سرتیپ رضا صادقی بهعنوان اعضای این ستاد مشخص شدند.
بعد از آن در تاریخ ۲۷ دی ۷۱ ستاد فرماندهی امور عراق در حضور خامنهای در کاخ نیاوران تشکیل شد. در این جلسه خامنهای و رفسنجانی، آقامحمدی را موظف کردند که با کمک وزارت اطلاعات طرحهای نظامی و تروریستی جدیدی علیه مجاهدین ـبا تمرکز روی رهبری مقاومتـ ارائه کند.
از میان طرحهای مختلف که توسط این ستاد مورد بررسی قرار گرفت، یک طرح جدیتر از بقیه در دستور کار قرار گرفت.
طبق این طرح، قرار بود مواد منفجره قدرتمند C۴ در قبری نزدیک مقبره شهید دکتر کاظم رجوی در گورستان وادیالسلام (در کربلا) از قبل کار گذاشته شود و هرگاه رهبر مقاومت برای زیارت مزار شهیدان مجاهد و برادرش بهگورستان وادیالسلام بیاید، مواد منفجره با کنترل از راه دور منفجر شود.
وزارت اطلاعات یکی از مأمورانش، بهنام حاج حامد را که از سرکردگان عملیات تروریستی علیه مجاهدین در بغداد بود، مأمور اجرای طرح نمود. حاج حامد، ابوحنا بغدادی، از سرشبکههای تروریستی رژیم در بغداد را بههمراه دو تروریست دیگر بهنامهای عبدالوهاب و عماری، بهشهر مهران فراخواند. تروریستها پس از توجیه شدن نسبت به طرح و دریافت ۳۰۰۰ دلار پول برای تهیه امکانات اولیه، در اواسط سال ۷۲ از منطقه قلاویزان از مرز بدره بهعراق بازگشتند.
مزدور عبدالوهاب بهکربلا رفته و با افرادی که بهمنظور استفاده از آنها در اجرای این طرح در نظر گرفته شده بود ارتباط برقرار کرد. او در یک خانه متروکه در ۵کیلومتری کربلا ساکن شد و شناسایی مقبره دکتر کاظم رجوی در وادیالسلام را آغاز کرد.
بعد از مدتی شناسایی مزدوران بهایران بازگشته و گزارش شناساییها و پیشرفت و موانع کار را بهحاج حامد تسلیم کردند. وزارت اطلاعات بهخاطر اطمینان از مزدورانش قبل از اجرای این طرح دو عملیات برای آنها مشخص میکند تا مطمئن شود طرح تضمین داشته باشد.
تروریستها ۳۶ کیلو مواد منفجره C۴ را، که از ایران آورده بودند، بههمراه خرجهای استاندارد هدایتشده مهندسی داخل قبری در نزدیکی مقبره دکتر کاظم کار گذاشتند.
طرح این بود که حین زیارت رهبری مقاومت از مزار، تروریستها قادر باشند از داخل خو درویشان روی جاده، در فاصله حدود ۷۰۰ متری این قبر با کنترل از راه دور آن را منفجر کنند. تروریستها طبق شناساییهای قبلی، انتظار داشتند که زیارت از مزار شهیدان مجاهد، بلافاصله بعد از زیارت حرم امام حسین (ع) صورت بگیرد. از این رو، مأمورانی را استخدام کردهبودند که بهمحض رؤیت سوژهها در حرم امام حسین (ع)، آنان را برای اجرای طرح در گورستان وادیالسلام باخبر کنند.
اما این توطئه هم قبل از اجرا در هم شکست.
ورود فلاحیان و سعید امامی
گروه حقوقبشر پارلمان انگلستان در تحقیقات خود پیرامون تروریسم رژیم آخوندی، بر زمینهسازی سیاسی و کار اطلاعاتی بریده مزدوران انگشت گذاشته و مینویسد: «یک شیوه دیگر استفاده از تعداد اندکی بریده میباشد که در یک مقطع با سازمانها یا افراد اپوزیسیون همکاری میکردند. این افراد بهدلیل کمبود یا فقدان هر گونه انگیزهیی برای ادامه مبارزه و حفظ اصول، خود را بهرژیم ایران فروختهاند. این افراد تاکنون با ارزشترین اطلاعات و خدمت سیاسی را برای رژیم فراهم ساختهاند. علاوه بر فراهمکردن اطلاعات در مورد اهداف تروریستی رژیم، آنها با اشاعه تبلیغات علیه افراد یا سازمانهایی که قبلاً با آنها کار میکردهاند و وارد آوردن این اتهام که آنها بدتر از رژیم حاکم هستند، زمینه سیاسی برای قتل ناراضیان را فراهم میسازند» (صفحه ۹، کتاب «ایران، حکومت ترور، از انتشارات گروه حقوقبشر پارلمان انگلستان، لندن ژوئن ۱۹۹۶).
واقعیت این است که فلاحیان و سعید حجاریان و علی ربیعی در وزارت اطلاعات پس از جمعبندی شکستهای مستمر پیشین بهاین راهحل رسیده بودند.
در همین راستا، فلاحیان و سعید امامی کارت شناخته شده «اعضای سابق مجاهدین» را با استفاده از بریدهمزدوران بهکار گرفتند تا با علمکردن آنها بهعنوان «قربانیان سرکوب در درون مجاهدین»، بهنتیجه مطلوب سیاسی و تروریستی دست پیدا کنند.
پاسخ لرد ایوبری
شخصیت برجسته مدافع حقوقبشر در انگلستان، که سالها وضعیت حقوقبشر در ایران را زیر نظر داشته است، بهدنبال قتل دو اسقف و یک کشیش کلیسای ربانی در ایران، نامهیی از سوی کاردار رژیم آخوندی در لندن، همراه با انبوهی ضمایم دریافت کرد که در آن مجاهدین را متهم بهارتکاب این قتلها مینمود. رژیم آخوندی مدعی بود که اعضای مجاهدین خود به این جنایات اعتراف کردهاند. نوشتههای مزدوری بهنام نوروزعلی رضوانی در نیمروز لندن نیز بهعنوان گواهی از سوی کاردار رژیم ضمیمه شده بود.
لرد ایوبری در پی تحقیقات بیشتر بهکاردار رژیم چنین پاسخ داد: «اتهامات ریز مطرح شده توسط آقای رضوانی را غیرممکن بتوان چک کرد، اما دلایل عام وجود دارند که بتوان بهقابل اتکا بودن (این ادعاها) شک کرد. اولین و مهمترین دلیل بهنظر من این است که رژیم بهطور گسترده از مطالب او در تبلیغات خود استفاده میکند. ثانیاً او ظاهراً این اتهام بینظیر را ساخته است که قتلعام زائران در سال ۱۹۸۷ در مکه، نتیجه یک توطئه مشترک عـراقیها و مجاهدین بوده است. ثالثاً در سال ۱۹۹۱ او از سازمان مجاهدین خلق بهدلرباترین نحو تعریف و ستایش کرده است. رابعاً او بهمرکز کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در رمادی، بهعنوان زندان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد اشاره میکند. بهدلایل فوق من بهقابل اتکا بودن آقای رضوانی مطمئن نیستم» (نامه لرد ایوبوری بهکاردار رژیم در لندن، ۵ مهر ۱۳۷۴ ـ ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۵).
پاسخ استیون هیوز
در سال ۷۲، سعید امامی تعدادی از عناصر خودش را تحتعنوان «اعضای سابق مجاهدین» سراغ گروه لیبرال پارلمان اروپا فرستاد تا مدعی شوند که ۱۷ تن از اعضای سابق مجاهدین در زندان این سازمان در شهر رمادی عراق مدتهاست در اعتصاب غذا بهسر میبرند. آنها نیز براساس توجیه وزارت اطلاعات، کمپ التاش در رمادی را بهعنوان زندان مجاهدین معرفی کردند.
استیون هیوز، نماینده پارلمان اروپا که سالها مسأله نقض حقوقبشر در ایران را تعقیب کرده است، در اینباره در نامهیی به پروفسور کاپیتورن، نماینده ویژه ملل متحد، نوشت: «دولت ایران که قادر نیست از پرونده نقض حقوقبشر خود دفاع کند، بهطورمستمر تلاش کرده برای سرپوش گذاشتن بر جنایات تهران در در داخل و ضدور تروریسم و فناتیسم در خارج چهره اپوزیسیون ایران را مخدوش سازد. من و دوستانم در پارلمان در این رابطه تجربه دست اول از رژیم ایران داریم. در سال ۹۳ یک گروه از بهاصطلاح ناراضیان شورای ملی مقاومت و مجاهدین با گروه لیبرال تحت عنوان دفاع از آنهایی که در زندانهای مختلف در عراق از جمله کمپ التاش (شهر رمادی عراق) مورد بدرفتاری قرار گرفته بودند، تماس گرفتند. آنها عمداً در مورد کمپ مزبور و یک اعتصاب غذا در آنجا اطلاعات غلط بهما دادند. بعد از اینکه ما تحقیقاتی از طریق دفتر کمیسیاریای عالی پناهندگان در ژنو و بروکسل انجام دادیم، متوجه شدیم که التاش یک کمپ پناهندگی تحت نظارت سازمان ملل متحد و دولت عراق است و نه زندان مجاهدین (نامه استیون هیوز بهپرفسور کاپیتورن، ۱۷ بهمن ۱۳۷۴- ۶ فوریه ۱۹۹۶).
چند سؤال
در پایان این مرور اجمالی که با اختصار تمام صورت گرفت، سؤالاتی مطرح است که از ذهن جستجوگر دست برنمیدارد. بهطرح برخی از آنها بسنده میکنیم:
ـ راستی چرا تمامی سرمایهگذاریهای خمینی و جانشینان او و تمام دستگاه جاسوسی و کشتار و توطئهگری علیه مجاهدین و مقاومت ایران و رهبری این مقاومت، نتیجهبخش نبوده است؟
ـ مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی چگونه و با اتکا بهچه حصن حصینی خود را از این همه دسیسه و پلیدکاری دشمن خونآشام در امان نگاه داشتهاند؟ پشت آنها بهچه چیز گرم است و سرچشمه این توانمندی در کجاست؟
ـ و راستی علت این همه کینهتوزی حیوانی و سبعانه دشمن و مزدورانش علیه رهبر این مقاومت بهخاطر چیست؟ لابد که سرنوشت یک خلق و یک میهن در میان است.
لطفا به اشتراک بگذارید: