روز جمعه ۸مهرماه ۱۴۰۱خشابهای پر سلاحهای پاسداران سینه جوانان بلوچ را از هم درید. شلیک گلولهها آنقدر بر روی جمعیت باریدن گرفت که بیش از ۱۰۰کودک و جوان را نقش بر زمین کرد و نزدیک به ۴۰۰ نفر مجروح شدند. برخلاف تصور خامنه ای آن کشتار سبعانه مردم بلوچ را نترساند. جسورترشان کرد و از آن روز تا دیروز هر هفته هزاران تن از این مردم در جمعههای اعتراض و خشم به میدان می آیند و علیه خامنهای شعار می دهند.
خامنهای گزارشی از این جنایت منتشر نکرد که چند خشاب گلوله، توسط مزدورانش به سوی جمعیت معترض شلیک شد. اما میزان پیکرهای بر زمین افتاده گواه این است که پاسداران باید چندین بار خشاب عوض کرده باشند، که این تعداد را به قتل برسانند. خبرگزاری حکومتی فارس گزارشی آماری از تعداد کشتههای سرکوبگران درتاریخ ۱۳اردیبهشت۱۴۰۲ درج نموده است که بیشتر زمینه برای کشتار بیشتر مردم بلوچ را نشان میدهد. اما جواب این گزارش یک جمله بیشتر نیست. از جوانان انتظار نداشته باشید که برای جنایتکاران کف بزنند!
مظلومیت مردم بلوچ
امام جماعت مسجد مکی زاهدان در تاریخ ۸اردیبهشت در خطبههای نماز جمعه گفت «اگر مأموری در استان یا کشور کشته بشود، شما چگونه قاتل او را در میان جمعیت پیدا می کنید؟ وقتی قاتل از میان مردم باشد پیدا میشود اما وقتی قاتل، مأمور باشد شما چگونه نمیتوانید او را پیدا کنید؟! ما معتقدیم همان طور که اگر مردم، مأموری را بکشند قصاص دارد، اگر مأموری هم مردم را بکشد قصاص دارد. ما در همین بلوچستان دیده ایم که در درگیریهای طایفهای قاتل دستگیر نمیشود، اما وقتی مأموری کشته میشود لشکرکشی میکنید و قاتل را پیدا میکنید».
تا آنجا که به واقعیت برمیگردد امام جماعت مسجد مکی حرفی خلاف واقعیت نگفته است. گزیدگی جنایتکاران از شنیدن واقعیت است که کام شان را تلخ کرده و با فرهنگ حوزوی قیاس به نفس میکنند و قصد تخریب چهره امام جماعت را دارند. درحالیکه برای همه مردم ایران پدیده فساد آخوندها و ماموران سرکوبگر موضوع ناشناختهای نیست و مردم بلوچستان چهره کریه و فاسد کوچک زهی فرمانده نیروی انتظامی چابهار را از خاطره شان نبرده اند که به دختر کودکی تعدی کرد.
مردم بلوچستان کشتار خاش که با خشابهای پر سلاح پاسداران بیش از ۲۰نفر را به شهادت رساندند فراموش نکردهاند. کما اینکه کشتار مردم ایران در قیامی که از شهریور ماه شروع شد از یاد نبرده اند که چگونه پاسداران خشابهای سلاح شان را بر روی جمعیت قیام کننده خالی میکردند.
مشت در برابر مشت گلوله در برابر گلوله
وقتی حکومتی ابزار اعدام و شکنجه و زندان را برای موجودیت خود بکار میگیرد، آن حکومت هیچ مشروعیتی ندارد. دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام ناشی از ضعف یک حکومت در مقابل مردم است. در تمام انقلابات وقتی حکومت دست به جنایت میزند، مردم برای او هورا نمیکشند و کف نمیزنند .جواب مشت را با مشت و گلوله را با گلوله میدهند. این قانون مبارزه با حکومتهای دیکتاتوری است. حکومتهای دیکتاتوری برای اینکه در حاکمیت باقی بمانند، اولین اقدامی که به آن دست میزنند محدود کردن آزادی و برقراری اختناق میباشد.
نمونه بارز آن حکومت شاه و به دنبال آن سرقت حاکمیت توسط خمینی بود که در اولین قدم، سرکوب را در پیش گرفت و آزادیهای سیاسی و اجتماعی را به بند کشید و اختناقی وحشتناک که در تاریخ معاصر سابقه ندارد را برقرار کرد، آن هم استبداد زیر پرده دین که به گفته آیت الله طالقانی استبداد زیر پرده دین بد ترین نوع استبداد است و مردم ایران هم تجربه کردند که خمینی خشن ترین نوع از سرکوب و کشتار را برقرار ساخت، به نحوی که جانشین او منتظری هم اعتراض کرد و خمینی نتوانست تحمل کند و او را از جانشینی خود خلع کرد.
حال سرکوبگران از اینکه جوانان دلیر میهن جنایتکاران و قاتلان فرزندان بلوچ را مجازات میکنند، آه و ناله میکنند که گویا مردم باید همچنان دست بسته در مقابل جنایتکار زانو بزنند تا آنها هرچه بیشتر خشابهای سلاح شان را روی سر و سینه و قلب جوانان خالی کنند. نه تنها برای مردم ایران بلکه تمام جامعه جهانی نسبت به حکومت تبهکار ولایت فقیه آگاهی کامل دارند.
چرا که در مجامع بین المللی بارها به دلیل نقض فاحش حقوق بشر محکوم شده اند. به قاتلان فرزندان ایران زمین باید گفت، اتفاقا هنوز آتش اصلی که از سینه پر از درد مردم شعله ور خواهد شد را به چشم ندیده اید. نگران نباشید. خشابها پر شده اند. سلاحها آماده هستند. سراغ تک به تک تان خواهند آمد. این عزم تمام رزمندگان آزادی است، که برای نابودی سرکوب و اختناق و جنایت، هیچ خللی در آن نخواهد بود.