دکتر عزیز فولادوند جامعه شناس از آلمان
امتداد قیام ۱۴۰۱ به تشکیل دو جبهه در ایران منتهی شد ،جبهه ولایت فقیه و جبهه نه شاه و نه شیخ .
درشرایط فعلی ایران جبهه خلق و ضد خلق شامل کدام افراد و جریانات میشود؟ جریانات تامین کننده مطامع چگونه و با چه اهدافی فضای سیاسی جامعه شکل گرفتند؟ مرزبندی خلق و ضدخلق چه ضرورتی دارد؟
بطور خلاصه جنگ و نزاع و یک تخاصم اصلی در یک مقوله خودش را نشان میدهد؛ مقوله استثمار. هسته مرکزی این بحث استثماراست. گروه اندکی بودند که همیشه توده ها را استثمار میکردند. در سراسر تاریخ ما شاهد این خط قرمز هستیم. استثمار شوندگان در مقاطعی از تاریخ موفق شدند یوغ استثمار و بردگی را پاره بکنند و به رهایی موقتی دست یابند، ولی این نبرد هنوز ادامه دارد.
ما باید در بررسی مقوله جبهه خلق و ضدخلق در نظر داشته باشیم که ما با یک جبهه طبقاتی مواجه هستیم. طبقاتی که محور و هسته نبردشان عمود استثمار است. حال بحث این هست که جبهه خلق و ضدخلق را با چه مولفه‌هایی میتوانیم تعریف بکنیم.
ستمگران؛ مدعیان مردم!
خیلی‌ها از مردم، سنت و خلق صحبت کردند. همیشه امپراتوران شاهان، سلطانان و امرا هم چنین می‌کردند. در تارخ در قرن ۸ میلادی حجاج بن یوسف سقفی خونخوار عراق و حجاز ۱۲۰هزار نفر رو گردن زد. ۲۰ الی ۳۰ هزارنفر زن و مرد در زندانهایش به سر میبردند، ۱۶ هزار نفر برهنه بودند.
حجاج یوسف موقع جلوس در بارگاهش ندا در داد: ای مردم من سرهایی را می‌بینم که آماده شمشیر تیز من هستند. به زنان و فرزندان و پیرهای‌تان رحم نخواهم کرد. من سخنگوی شرع هستم و قانون قانون من است! بعدها، ما این حرفها را در هیات رضاخان میرپنج می‌بینیم که میگفت قانون من هستم.
 در کامبوج شاهد خمرهای سرخ بودیم در سالهای ۱۹۷۵ به نام مردم یک میلیون و ۷۰۰هزار نفر را گردن زدند. در دوران محمدرضا شاه همچنان به نام مردم و در دوران خمینی مردم به نام امت! می‌بینیم که این واژه ها همیشه مورد سواستفاده قرار گرفته در آرایش صحنه یک چیز دیگری است.
جبهه خلق خودشان را می‌توانند در دو مولفه تعریف کنند که اینجا دو اردوگاه است آزادی در قابل خفقان و سانسور، رفاه در مقابل بیچارگی، مردمگرایی در مقابل خودسالاری و خودمحوری، رای مردم از مشروعیت خدا و یا خدایگان یا این که یک سروری و خواجگی که ریشه های ژنتیک دارند. می‌بینیم آنهایی که مدافع حقوق مردم هستند از پارامترهای پایه ای استفاده میکنند.
از آزادی لغو اعدام و شکنجه تکثر مناسک قدرت رفاه اجتماعی امنیت و صلح اجتماعی آنهایی که در جبهه ضد مردم هستند و نمایندگی میکنند آنها در جبهه ضدخلق قرار  میگیرند این دو اردوگاه در طول تاریخ در مقابل هم صف کشیده بودند و تضادشان هم تضاد آنتاگونیسم در یک نقطه ای به تعارض میرسد. نمیشود جلویش را گرفت.
جبهه خلق در فرایند تاریخ
مظفرالدین شاه ۵ روز بعد از امضای فرمان مشروطیت فوت کرد. ولیعهد او محمدعلی شاه تاجگذاری کرد. با یک تخاصم اولیه نمایندگان مجلس را به تاجگذاری دعوت نکرد. درواقع نشان داد که از همان روز اول مخالف این مجلس اول است. بعدها شیخ فضل الله نوری هم به این جبهه ضدخلق پیوست.
همین آرایش را ما در مجلس ملی فرانسه داریم؛ ۱۷۸۹ دوتا اردوگاه در فرانسه در مقابل هم صف می‌کشند شاه فرار میکند دستگیر میشود جالب است  یک تمثیل زیبایی هست. در انقلاب فرانسه لویی ۱۸ دستگیر می‌شود و گردن زده میشود. این یک تمثیلی است که مجلس میگوید که من قوه مجریه شاه را در مقابل قوه مقننه که مجلس باشد گردن زدم.
در آرایش سیاسی صحنه همان است که من تبار تاریخی‌اش را عرض کردم باز هم سلطنت و شریعت در کنار همدیگر در مقابل آزادی و سد سدید انقلاب دمکراتیک ظهور کردند. الان می‌بینیم یک مشت ساواکی، روزنامه نگاران معلوم الحال، پاسدار صادراتی الان ظهور کردند.
ایران قلب خاورمیانه است و خاورمیانه هم قلب جهان است صحبت از یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان است مکیندر دریادار بریتاینایی در ۱۹۰۴ یک تئوری داشت که تئوری ژئوپلوتیک جهانی است. معتقداست که خاورمیانه قلب جهان هست. کسی که بر خاورمیانه تسلط بیابد میتواند جهان را کنترل کند.
جبهه خلق چگونه تداوم می یابد؟
دور از ذهن هم نبود که با اعتلای جنبش ما حتما ملایان و استعمار جهانی به طریقی بخواهند وارد گود بشوند که بتواند منافع خودشان را تامین کنند. ولی چیزی که در محاسبات‌شان نمی‌گنجید یک مقاومت بسیار سرفراز، مقتدر با تشکیلاتی جهانی با انسانهایی فداکار با امکانات بسیار حقیر در جلوی شان می ایستد.
ما برای این که بتوانیم این قافله را بعد از ۱۲۰سال به سرمنزل مقصود برسانیم، هیچ راهی وجود ندارد. جز حمایت همه جانبه از خط و خطوط شورای ملی مقاومت. ما هیچ چاره ای جز آتش آتش آتش و باز هم آتش نداریم. ما هیچ راهی جز رادیکالیسم نداریم. ما هیچ چاره ای در حمایت از تنها الترناتیو در وضعیت کنونی نداریم. همه نیروهای چپ اجتماعی موظفند که به میدان بشتابند و این انقلاب را از این گردنه بسیار صعب العبور عبور بدهند و از توانمندترین نیروی متشکل در تاریخ معاصر حمایت کنند.
آنانی که میهن پرست و وطن پرست هستند، آنانی که دلشان برای آزادی و رهایی مردم می‌تپد آنانی که دیگر نمیتوانند چهره کریه فقر را ببینند، آنانی که نمی‌توانند بیخانمانی ملت خودشان را ببینند. اگر در این وضعیت زمانی اگر در این برهه بسیار بسیار پیچیده زمانی حمایت نکنند از جنبش خیانت کردند به آرمانهای انسانی، خیانت کردند به آرمانهای بشری. ما در وضعیتی قرار گرفتیم که هزاران توطئه بر سر راه قطار سریع السیر انقلاب قرار دارد.
ما بر این باوریم که دستها و اراده های خودما و مردم ماست که رویای آزادی را محقق خواهد کرد. به همین دلیل است که ما نه به جدالهای فاشیسم دینی چشم دوخته ایم و نه به تضادهای آنها با دولتهای غرب. ما در برابر هر گروه و هر حزب که کار سرنگونی رژیم و برقراری آزادی را پیش ببرد سر فرود میآوریم . هرگز منافع گروهی را بر آنچه که بتواند ایران اسیر را زودتر به آزادی برساند ترجیح نداده و نمی‌دهیم.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید