زمین که سفت میشود گاوها به هم شاخ میزنند
روزنامه کیهان شریعت مداری با درج مطلبی در کیهان در تاریخ ۴تیر ماه ۱۴۰۲مینویسد: «دشمن در سال گذشته با وجود سرمایهگذاری هنگفت، سیلی محکمی از ملت ایران خورد. اما قطعا این جنگ پایان نیافته و باید نسبت به خدعه دشمن، آگاه و هوشیار بود».
طرف حساب کیهان، جناح مغلوب یعنی اصلاحی چیها میباشد. در شرایطی که هرروز عرصه برحکومت ولایت فقیه تنگ تر میشود جناح ها و باندهای درونی حکومت، بخصوص با توجه به انتخاباتی هم که در پیش رو دارند، برای بازار گرمی به جنگ و دعوا با هم پرداخته اند. هدف هم دور کردن اذهان مردم از اصل دعوا است.
اصل دعوا درجامعه ایران چیست؟
صرف نظر از دعواهای لفظی و به هم پریدنها، به لحاظ جامعه شناسی و با تکیه به قوانین حاکم برجامعهای که ایستا نیست و خصلت دینامیک دارد، اصل دعوا چیز دیگری است که نمیشود با جنگ و جدالهای درونی این موضوع را نادیده گرفت.
امروز در جامعه ایران یک نبرد و یک جنگ بیشتر وجود ندارد. طرفین این نبرد عبارتند از مردم و نقطه مقابل آن حکومت ولایت فقیه که بیش از چهار دهه ستم روایی کرده است.
به عبارتی در شرایط کنونی دو جبهه بیشتر وجود خارجی ندارد، جبهه خلق و جبهه ضد خلق. هر جبهه هم متناسب با محتوا و ماهیت آن تعریف میشود. جبهه ضد خلق عبارت است از سلطنت ولایت فقیه با تمام باندها و دستجات آن و هیچ فرقی بین عمامه سیاه و عمامه سفید و بی عمامه نمیکند اصل دعوا بین جبهه خلق و ضد خلق است. جنگ و یا به آنچه کیهان نویس شریعت مداری به صورت انحرافی مطرح میکند در حاشیهها نیست. بین فاشیستها و اصلاح چیها نیست. بین خلق و ضد خلق است.
نوروتکنولوژی در امنیت ملی و دفاع!
کیهان نویس شریعت مداری برای مقدمه مطلب خود، از کتاب نوروتکنولوژی در امنیت ملی و دفاع نوشته جیمز جوردانو متخصص علوم اعصاب مدد جسته تا با پز نوروتکنولوژی حرف خود را به کرسی بنشاند. این نویسنده در کتاب خود مینویسد«مغز انسان میدان نبرد قرن بیست و یکم است. هدف این است که نه تنها آنچه مردم فکر میکنند، بلکه نحوه تفکر و عمل آنها نیز تغییر کند. اگر این جنگ با موفقیت انجام شود…این پتانسیل را دارد که کل جامعه را بشکند».
برای اثبات نوشته جیمزجوردانو بایدگفت، مردم بعد از گذشت چهار دهه حاکمیت ولایت فقیه، به آزادی فکر میکنند و تغییر جامعه ایران به جامعه ای آزاد با دینامیزم پیشرفت و بالا بردن سطح رفاه مردم که هم اکنون ولایت فقیه و باندهای حکومتی با اهرم سرکوب کردن جامعه در مقابل آن ایستادهاند و تلاش میکنند که جامعه را همچنان در بند نگه دارند.
دقیقا جیمز جوردانو درست میگوید، نحوه فکر مردم تغییر پیدا کرده و باورها و رفتارهای مردم را از وضعیت موجود که در شرایط ایستا قرار دارد به وضعیت پویا و شکوفایی استعدادها تغییر پیداکرده است و آنچه مهم است آن هدف اصلی مردم و نیروی پیشتاز که جبهه خلق را تشکیل میدهند، می باشد که کسب آزادی و پایان دادن به سرکوب و استبداد و فاشیزم مذهبی است.
تقابل حکومت ولایت فقیه در مقابل مردم هم در همین نقطه قرار دارد که سعی میکنند با سرکوب مانع از شکستن بن بستی که اندیشه عقب مانده و ارتجاعی جامعه را قفل کرده است بشوند، که البته قیامها و مبارزات آزادیبخش مردم، این پتانسیل را دارد که به کمک نیروی پیشتاز، جامعه بسته شده در تفکرات عقب مانده را باز کند و این اصلی ترین گشایش جامعه خواهد بود که مسیر پیشرفت و شکوفایی را به دنبال خواهد داشت. البته مسیر تکامل جامعه به سادگی گشوده نمیشود،
باید هزینه و قیمت لازم پرداخته شود. دشمن با ویژگیهای فاشیستی تا آخرین لحظه ایستادگی خواهد کرد که نظم موجود را حفظ کند، اما جبهه خلق برای درهم کوبیدن جبهه ضد خلق بی تردید به استراتژی انقلابی فکر میکند که برای نابودی نظام حاکم و استبداد دینی، بیشترین کارآیی را داشته باشد و به گواهی تمام انقلابات، تنها یک راه برای رسیدن به هدف را به دنبال دارد و آن هم قهر انقلابی که مسیر مبارزه با این حکومت هم در نهایت به همین خط و استراتژی ختم خواهد شد، که مردم با قهر انقلابی همچون آتشفشانی فوران خواهند کرد .
احمقها چه کسانی هستند، مردم یا حاکمیت خامنهای؟
در تاریخ ۱۴خرداد۱۴۰۲خامنهای در یک فرافکنی مردم را احمق نامید. او گفت«طرّاحی آنها جوری بود که فکر میکردند کار جمهوری اسلامی تمام شده، فکر میکردند میتوانند ملّت ایران را به خدمت بگیرند. احمقها باز هم اشتباه کردند… از کید دشمن غفلت نکنید».
سوالی که مطرح است آیا واقعیت جامعه ایران که از شهریور ماه به قیام برخاست یک جامعه انقلابی برخاسته از شرایط عینی انقلابی است، یا به قول خامنهای یک طراحی از جانب دشمنی که اسم آن بیان نمیشود. واقعیت اینکه از روزی که اولین خون برزمین ریخته شد، پایان مشروعیت کامل حکومت است. وقتی منطق در اندیشه ولایت فقیه جایی ندارد، ناچارا با زبان معکوس حرف میزند.
در حالیکه تمام مردم ایران، امروز در مقابل حکومت فاشیستی ولایت فقیه قرار دارند، خامنهای در منتهای وقاحت خود را مردم مینامد، درحالیکه هر روز فریاد مرگ برخامنهای در کف خیابانها شنیده میشود. ملت ایران همانها هستند که خواهان سرنگونی حکومت خامنهای هستند. همه آحاد مردم ایران، خواسته اصلی شان آزادی است که از طریق سرنگون کردن حاکمیت ولایت فقیه میسر میشود. احمقها کسانی هستند که فکر میکنند با اعدام و زندان و شکنجه و کشتار میتوانند جلوی انقلاب مردم برای آزادی را بگیرند.
مردم ایران، انقلاب برای آزادی را در اوج آگاهی انتخاب کردند و در عرض این چند ماه نزدیک به ۸۰۰نفر از آنها به فجیج ترین شکل ممکن سلاخی شدند. احمقها حاکمانی هستند که فکر میکنند که بقای شان با ریختن خون جوانان رشید ایران تامین میگردد و البته سخت در اشتباه هستند و نتیجهای نخواهد داشت و در آتش خشم خلق خاکستر خواهند شد.