مسعود رجوی: چهل و سومین بهار سرخفام مقاومت، بزرگترین، طولانیترین، بغرنجترین و خونینترین مقاومت سازمانیافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ»
چرا شما از ۳۰خرداد مثال میآورید و این را بهعنوان یک سرفصل اشاره میکنید؟
جواب:
کلا بذر قیام آبان را، قهرمانان سازمان مجاهدین خلق و سازمان فداییها در آن روزگار کاشتند و این مبارزه را آغاز کردند. آنها تمام مسیر سرنگونی را ادامه دادند.
بهدلیل ضربه خائنانه اپورتونیست چپنما که در سال۵۴بهسازمان مجاهدین خلق ایران وارد کرد، سازمان برای یک دورانی در زیر این ضربه نتوانست بهمبارزه خودش در برابر شاه ادامه بدهد. خمینی از این خلأ استفاده کرد رهبری این جنبش را دزدید.
ولی بهرغم این، در دو سال اول انقلاب که ما بهآن فاز سیاسی میگویم سازمان مجاهدین خلق ایران باتمام قوا تلاش کرد که در یک مبارزه مسالمتآمیز از حق و حقوق مردم و ملت ایران برای احقاق آزادیهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادیشان دفاع کند.
اما این رژیم در تمام آن سالها پاسخ تمام حرکات و مبارزات مسالمتآمیز سازمان مجاهدین خلق ایران را با قهر و سرکوب و گلوله داد. ما بیش از ۵۴شهید فقط در فاز سیاسی داشتیم.
در جای که حتی یک گلوله هم شلیک نکردیم.....
در سرفصل ۳۰خرداد سازمان مجاهدین خلق ایران باز در یک اعتراض واقعاً مردمی و عادی بیش از نیم میلیون نفر مردم تهران را بهخیابانها آورد و اعتراض کردند، که باز نشان دهند که از طریق مسالمت میخواهند حقوق خودشان را باز پس گیرند. اما شخص خمینی در ۳۰خرداد فرمان کشتار داد ۳۰خرداد بهخون آغشته شد و ما بهعنوان سرفصلی از آن نام میبریم که رژیم دیگر تمام مشروعیت خودش را از دست داد و از آن زمان اثبات شد رژیمی است که سرنگونی در انتظارش است.....
همراه با سؤالات شما- قسمت چهاردهم
سؤال:
وظیفه هر فرد ایرانی آزاده در این شرایط حساس که در تاریخ بهندرت پیش میآید و الآن ما در این نقطه هستیم چی هست؟
-
جواب:
داریم بهاصل بحثمان میرسیم من در ابتدا توضیح دادم که مردم ایران بهیقین و باور رسیدند که سرنگونی وظیفه و تعهد و مسئولیت تمامعیار و خالص خودشان است.
رژیم و مزدوران مستقیم و غیر مستقیمش با او همکار ی میکنند خیلی خیلی تلاش میکردند که این موضوع را روی میز بیاورند، که اگر این رژیم میخواهد سرنگون بشود کار سرنگونی، وظیفه مقاومت ایران و مردم ایران نیست از مقاومت و مردم ایران کاری برای سرنگونی این رژیم بر نمیاد و نخواهد آمد.
وقتی مقاومتی را منکر میشوند، آن روی سکه هم میگفتند بههر حال کار مردم نیست و مردم را از صحنه جنگ و رو در رو با این رژیم کنار میگذاشتند. میگفتند اگر هم قیامی یا سرنگونی متصور باشد باید پناه ببریم بهاین کشور یا آن کشور، یا این ابر قدرت یا آن ابر قدرت، که بدادمان برسند که این رژیم را سرنگون کنند.
خوب این را مقاومت بارها و بارها گفته خود آن کشورها و ابر قدرتها هم گفتند که تعهدی در برابر سرنگونی ندارند.
نه مسئولیتی دارند و نه نقشه مسیری دارند و نه وظیفهای دارند. دنبال منافع خودشان هستند آنچه آنها دنبالش هستند منافع خودشان هست و ولاغیر.
.... بنابراین سرنگونی این رژیم هرگز و هرگز بهصورت خودبهخودی یا از بیرون امکان پذیر نیست. ما میتوانیم برویم با خیال راحت بگوییم یک قیام موفقیتآمیز در آبان ماه داشتیم، پس در انتظار این باشیم که در یک صبح طلایی در یک سینی نقرهای سرنگونی را تقدیم مردم ایران بکنند.
در تمام این سالها گفتیم این رژیم را هیچ راهی جز قهر سرنگونش نمیکند. این رژیم آنچنان هوک محکمی از این ملت ایران خورده است که کف رینگ افتاده، و حالا با شماره داور بلند شده و تلوتلو میخورد. این صحنه بوکس بین ما و مردم ایران با این رژیم وجود دارد بنابراین ما باید این صحنه را حفظ کنیم.
جوانان شورشی، نیروهای آزاد شده قهرمانی هستند که آبدیدهتر و با تجربهتر، با انگیزه انقلابیتر از قیام آبان ماه بهصحنه آمدهاند و در این صحنه متولد شدهاند و در چنین صحنهای لباس رزم بر تن کردهاند.
با تعهد و سوگندی که خوردند با خون شهیدان و پیمانی که بستهاند با مجروحان، باید تلاش کنند بپیوندند بهجریان سازمانیافته و مقاومت سازمانیافته و به کانونهای شورشی تا مبارزهشان ضریب کیفی بخورد تا سازمانیافته بتوانند در مقابل چنین رژیمی دوام بیاورند.....
همراه با سؤالات شما- قسمت پانزدهم
رژیم بعد از شکست در ضدتظاهرات ۹دی اقدام به پرتاب موشک به پایگاههای آمریکایی در خاک عراق توسط مزدوران خودش کرد.
آمریکا هم در پاسخ قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس را کشت.
الان سؤال این است که رژیم از این بنبست چطور خارج شد؟
برادر مجاهد رضا مرادی:
در حمله آمریکا به مقر حشدالشعبی در عراق تعدادی از پاسداران و مزدوران رژیم کشته شدند. و در ادامه آمریکا قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس را کشت.
بعد از ضرباتی که رژیم در قیام آبان دریافت کرده بود این وضعیت برای مزدوران رژیم دردناک بود و همه چیز نشاندهنده ضعف رژیم بهخصوص در عمق استراتژی بود. رژیم یازده عملیات در منطقه علیه آمریکا انجام داده بود و خامنهای اشتباه محاسبه داشت و فکر میکرد که با این حمله هم پاسخی از طرف آمریکا دریافت نمیکند...
یک اشتباه محاسبه دیگر گرفتن سفارت آمریکا در عراق بود و یک شبیه سازی با گرفتن سفارت آمریکا در ایران.....
رژیم پاسخ اشتباه استراتژیک خودش را با یک ضربه استراتژیک از طرف آمریکا دریافت کرد (کشته شدن قاسم سلیمانی)