در میان زنان، کسانی هستند که همچون چشمه، پاک و زلال و همچون کوه استوار و پر صلابتاند. بهجت یکی از این گونه زنان بود.
بهجت که نزدیکانش او را فاطمه می نامیدند، سال 1328 در همدان به دنیا آمد. سال 1348 برای ادامه تحصیلاتش در دانشگاه، به تهران آمد و در همان آغاز ورود به تهران با مجاهد والامقام مجید شریف واقفی آشنا شد تا سرانجام در سال 1351 به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران در آید.
او فعالیتهای اجتماعیاش را با جلسات عادی برای زنان و دختران محلات فقیر نشین شروع می کرد و آرام آرام با تشکیل جلسات مخفی، به آشنا کردن آنان با عمق فاجعه حاکم بر جامعه ایران و راه حل برونرفت از آن و پیوند دادن زنان و دختران با سازمان پیشتاز مبارزه یعنی سازمان مجاهدین خلق می پرداخت.
وی در مسیر مبارزه با دیکتاتوری، یکبار همراه با همسر و همرزمش و جمعی دیگر از اعضای مجاهدین، در تیرماه 1352 دستگیر شد و به زیر شکنجههای ساواک رفت اما با شهامت و هوشیاری توانست هویت واقعی خود را از شکنجهگران پنهان داشته و پس از 4 ماه ایستادگی، از زندان آزاد شود.
بهجت هدف مبارزه را برقراری یک نظام دموکراتیک مبتنی بر عدالت و برابری اجتماعی میدانست و پیوسته تلاش می کرد زنان و دختران را با همین آرمانها آشنا کند.
بهجت با درک بالایی که از آرمانهای دموکراتیک انقلاب و مجاهدین داشت، در سال 1354 و هنگام مواجهه با جریان اپورتونیستی چپنمایی که در سازمان مجاهدین خلق، اقدام به کودتا و قتل مجاهدین کرده بود، موضع اصولی گرفته و در برابر خائنان، ایستادگی کرد.
این زن رزمنده انقلابی، سرانجام در روز 15 آذر سال 1355 در حوالی تهرانپارس و در درگیری با گشتیهای تا دندان مسلح ساواک، جان خود را همچون دیگر مجاهدین، فدای آزادی میهن و رهایی مردمش نمود.