شلیک کور با سریال جعل‌سازی
شلیک کور با سریال جعل‌سازی
یک حاکمیت سیاسی چقدر باید در ارائهٔ محتوا و حرف معقول سیاسی در برابر اصلی‌ترین اپوزیسیون سازمان‌یافته‌اش درمانده و مستأصل باشد که هیچ ایده و تئوری و برگی ندارد، جز تولید ایمیل جعلی، توئیت جعلی، نشریهٔ جعلی و نسبت دادن قتل قاضی تحت تعقیب خودش به آلترناتیو سازمان‌یافته‌اش!
به‌راستی در تاریک‌خانهٔ دایرهٔ قدرت و تصمیم‌گیری نظام آخوندی چه تصویری از موقعیت سیاسی و اجتماعی ایران علیه تمامیت دستگاه ولایت فقیه دیده می‌شود که هیچ راهی جز شلیک‌های کور و ابلهانه به سوی مجاهدین خلق برایش باقی نمانده است؟
دیوانگیِ زنجیری در برابر پیوند یک پایداری با نتیجهٔ قیام‌ها
به‌راستی چه معادله‌ای در تعادل‌قوای سیاسی بین مجاهدین و جمهوری آخوندی رقم خورده است که تمام دستگاه رمل و اسطرلاب‌سازی نظام آخوندی بسیج سریال جعل‌سازی کودکانه و احمقانه نسبت به مجاهدین شده است؟
به‌راستی نظام ولایت فقیه با پیشقراولی وزارت اطلاعات در ایران و حمایت بازوهایش در خارج ایران، چه مختصاتی از خود و سرنوشت نظامشان را در آینهٔ مقاومت سازمان‌یافته ایران و ساکنان اشرف۳ می‌بینند که هیچ راهی جز شلیک به مشاعر خودشان ندارند؟
به‌راستی به‌قول احمد شاملو این «دیوانگیِ زنجیریِ خودکامه‌گی» چه به روزگار وارثان خمینی آورده است که جعل توئیت به اسم خانم مریم رجوی، جعل نشریه مجاهد به‌هنگام درگذشت خانم مرجان و جعل ایمیل به اسم خانم بدری پورطباخ و آقای فرزین هاشمی می‌کنند؟
به‌راستی پایداری یکسویهٔ مجاهدین بر حفظ تشکیلات و نگهداری از ظرف مبارزه برای سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه، گذار هوشیارانه از پیچاپیچ‌های خون‌بار دو دههٔ گذشته در اشرف و لیبرتی و نیز پرش موفق از دامچاله‌های سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی تا رسیدن به آلبانی، مخچه‌های اتاق فکر جمهوری ولایت فقیه را گرفتار هاری و جنون گاوی نموده است.
واقعیت این است که چنین دستاویزهای بلاهت‌باری از جانب جمهوری اسلامی علیه مجاهدین، بازتاب همین پایداری در نگهداری تشکیلات و ثمربخشی آن در شرایط کنونی جامعهٔ ایران علیه نظام آخوندی است.
واقعیت این است که برآیند همهٔ قیامهای یک دههٔ گذشته که به موقعیت کنونی جامعهٔ ایران علیه تمامیت نظام آخوندی انجامیده است، این پیام مشخص را متجلی کرده است که استراتژی مجاهدین جواب اجتماعی گرفته است. پس حرف اول را در مقابل نظام آخوندی، نسل بالنده و پایدار، مقاوم و ماندگار و هوشیاری می‌زند که از پس همهٔ قیامهای یک دههٔ گذشته، ظرف و تشکیلات سازمان‌یافته را با جامعه پیوند داده و مهیای تداوم نبرد تا سرنگونی نموده است.
مجازات اتودینامیک دسیسه‌های رنگین
تمام سریال‌های جعل‌سازی ابلهانهٔ جمهوری اسلامی آخوندی علیه مجاهدین را باید در آشکار شدن اجتماعیِ تضمین سرنگونی در پایداری پرشکوه برای آزادی دانست.
مجاهدین همیشه به خودشان گوشزد کرده‌اند و تکرار و تکرار هم می‌کنند که در مبارزه با مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران، همواره باید از تشکیلات و سازمانیافتگی‌شان به‌عنوان گنجینه و سرمایه‌یی در خدمت رهایی خلقشان محافظت کنند.
بنابراین در شرایطی که چنین ظرف و سازمانیافتگی‌ای با جامعه و مردم خود پیوند خورده و مدام تعمیق می‌یابد،
در شرایطی که تمام دسیسه‌های رنگین جمهوری اسلامی از قبیل تولید هزاران کتاب، صدها نمایشگاه و دهها فیلم سینمایی و سریال علیه مجاهدین نتوانست بساط دروغهای نجومی و پمپاژ شیطان‌سازی را کامیاب کند،
تمام این ترفندهای ابلیس‌خویی، در یک مجازات اتودینامیک بدل به موریانه‌هایی در مغز اتاق فکرنشینان جمهوری اسلامی گشته و سر از مالیخولیای بدخیم جعل‌سازی و جعل‌پراکنی درآورده است.
چنین عاقبتی این حکایت را تداعی می‌کند که:
گفت: چون است که لشکر کرم‌ها از دلق‌ات بالا می‌روند.
گفتش: رزق از لاشه می‌خورند.
گفت: اقامت دائم در پلشت کورکرمزاران گوارایت!